تریدرهای با تجربه از نقاط پیوت به منظور تشخیص سطوح حمایت و مقاومت استفاده میکنند.
به طور ساده، نقطه پیوت و سطوح مقاومت، نواحی هستند که در آنها احتمال تغییر جهت حرکت قیمت وجود دارد.
نقاط پیوت شباهتهای زیادی به سطوح فیبوناچی دارند.
به عبارت دیگر، این نقاط به خوبی در نمودار قابل مشاهده هستند و به همین دلیل بسیاری از تریدرها از آنها بهره میبرند.
تفاوت اساسی بین نقاط پیوت و سطوح حمایت و مقاومت این است که در نقاط پیوت، معمولاً یک روش مشترک برای محاسبه وجود دارد.
تعداد زیادی از تریدرها بر اساس نقاط پیوت معامله میکنند و بهتر است که شما نیز این رویه را ادامه دهید.
نقاط پیوت به ویژه برای تریدرهای کوتاهمدت که به دنبال کسب یود از تغییرات کوچک قیمت هستند، مفید است.
تفاوت اصلی بین این دو این است که در مورد فیبوناچی، هنوز نیاز به تصمیمگیری ذهنی در مورد Swing Highs و Swing Lows وجود دارد. اما در نقاط پیوت، تعداد زیادی از تریدرها از همان روش برای محاسبه استفاده میکنند.
بسیاری از تریدرها این نقاط را به عنوان مناطقی میبینند که میتوانند در آنجا سفارشات خرید یا فروش را قرار دهند.
تریدرها برک آوت فارکس از نقاط مهم به عنوان شاخصی استفاده میکنند که باید شکسته شوند تا یک معامله به عنوان یک معامله واقعی شناخته شود.
در زیر نمونهای از نقاط مهم روی نمودار زمانی یک ساعته جفت ارز یورو/دلار آورده شده است:
و این چقدر راحت است، نه؟!
در اینجا خلاصه ای کوتاه از معنای این کلمات اختصاری آورده شده است:
PP مخفف Pivot Point است.
S مخفف عبارت Support است.
R مخفف Resistance است.
اما زیاد درگیر این فکر نباشید که «S1 باید پشتیبانی شود!» یا "R1 باید مقاومت باشد."
در ادامه دلیل آن را توضیح خواهیم داد.
آموختن نحوه محاسبه سطوح نقاط مرکزی یکی از اولین مفاهیمی است که با آن آشنا میشوید.
نقطه مرکزی و سطوح مرتبط حمایت و مقاومت، با استفاده از آخرین قیمت باز شده، بالاترین قیمت، پایینترین قیمت و قیمت بسته شده معامله محاسبه میشوند.
زیرا بازار فارکس به صورت ۲۴ ساعته فعال است، بسیاری از تریدرها از زمان بسته شدن بازار نیویورک، به عنوان نقطه پایان روز قبل استفاده میکنند؛ به عبارت دیگر، ساعت ۴ بعد از ظهر به وقت استاندارد شرق امریکا.
برای اطلاعات بیشتر در مورد جلسات معاملاتی در بازار فارکس، به بخش جلسات معاملاتی مراجعه فرمایید.
محاسبه نقطه مرکزی به صورت زیر است:
نقطه مرکزی (PP) = (بالاترین + پایینترین + بسته) / ۳
سطوح حمایت و مقاومت به شرح زیر محاسبه میشوند:
سطح اول حمایت و مقاومت:
اولین مقاومت (PP x ۲) = (R1) - پایینترین
اولین حمایت (PP x ۲) = (S1) - بالاترین
سطح دوم حمایت و مقاومت:
دومین مقاومت (R2) = (بالاترین - پایینترین) + PP
دومین حمایت (S2) = (بالاترین - پایینترین) - PP
سطح سوم حمایت و مقاومت:
سومین مقاومت (R3) = بالاترین + ۲ (PP - پایینترین)
سومین حمایت (S3) = پایینترین - ۲ (بالاترین - PP)
به یاد داشته باشید که برخی از اندیکاتورها چندین سطح برای نقطه مرکزی رسم میکنند که به عنوان سطوح میانی و متوسط شناخته میشوند. این سطوح کوچکتر بین نقطه مرکزی اصلی و حمایت و مقاومت قرار دارند و ممکن است واکنش قیمت به آنها رخ دهد.
فقط اطمینان حاصل کنید که تنظیماتتان صحیح است تا از زمان بسته و باز شدن قیمت به درستی استفاده شود.
اندیکاتورها میتوانند به شما کمک کنند و سرعت تصمیمگیری شما را افزایش دهند، به ویژه اگر به تست پشتیبانی از دادههای تاریخی نیاز دارید یا میخواهید واکنش قیمت به نقاط مرکزی را بررسی کنید.
سادهترین راه استفاده از سطوح نقاط پیوت این است که از آنها درست مانند
سطوح حمایت و مقاومت استفاده کنید.
درست مانند یک سطح حمایت و مقاومت کلاسیک، قیمت به طور مکرر سطوح را آزمایش میکند.
هر چه قیمت دفعات بیشتری به سطح پیوت برسد و سپس برگردد، سطح قدرتمندتر است.
اگر قیمت به سطح مقاومت بالایی نزدیک شود، میتوانید یک معامله فروش باز کنید و حد ضرر را درست بالای مقاومت قرار دهید؛ زیرا به احتمال زیاد پس از برخورد به مقاومت، دوباره قیمت به سمت پایین باز میگردد و اگر هم قیمت قدرت شکست مقاومت را داشته باشد با گذاشتن حد ضرر کمی بالاتر از مقاومت، از ضرر کنترل نشده جلوگیری میشود.
اگر قیمت به سطح حمایت نزدیک شود نیز، خرید انجام میدهید زیرا به احتمال زیاد ، قیمت پس از برخورد به سطح حمایت به سمت بالا برمیگردد. در این جا هم حد ضررتان را درست زیر سطح حمایت قرار میدهید.
استفاده از پیوتها دقیقا شبیه استفاده از سطوح حمایت و مقاومت است.
به مثال زیر توجه کنید. تصویر زیر نمودار ۱۵ دقیقهای پوند به دلار را نشان میدهد.
نباید فقط و فقط به نقاط پیوت اکتفا کنید.
باید توجه داشته باشید که آیا سطوح نقاط پیوت با سطوح قبلی حمایت و مقاومت، هماهنگ هستند یا خیر.
میتوانید از انواع دیگر اندیکاتورها برای تایید استفاده کنید تا مطمئنتر شوید.
مثلاً اگر میبینید که یک کندل دوجی در بالای S1 شکل گرفته نشان دهندهی شرایط فروش بیش از حد است؛ بنابراین احتمال این میرود که S1 به عنوان حمایت باقی بماند.
به علاوه بیشتر اوقات، مبادلات معمولاً بین اولین سطوح حمایت و مقاومت اتفاق می افتد.
گاهی قیمت دومین سطح را میآزماید و هر چند وقت یک بار سومین سطح مورد آزمایش قرار میگیرند.
درست مانند سطوح عادی حمایت و مقاومت، سطوح نقاط پیوت تا ابد باقی نمیمانند.
زمانی که این سطوح نمیتوانند اعتبار خود را حفظ کنند، باید ابزارهایی برای بهره بردن از موقعیت داشته باشید!
چنان که قبلاً به شما نشان دادیم، دو راه اصلی برای ترید در تغییرات ناگهانی بازار وجود دارد: راه پر ریسک یا راه کم ریسک.
هر دو روش عمل میکند.
اما همیشه به یاد داشته باشید که اگر میخواهید کمریسک عمل کنید، باید منتظر آزمون مجدد (پولبک) حمایت یا مقاومت باشید.
لذا ممکن است آن نوسان ابتدایی را از دست بدهید. بیایید نگاهی به نموداری داشته باشیم.
در ذیل نمودار ۱۵ دقیقهای یورو به دلار (EURUSD) را مشاهده میکنید.
اگر از روش پر ریسک استفاده میکردید، طبیعتا پول زیادی به جیب میزدید.
از طرف دیگر اگر راه کمریسک را در پیش میگرفتید و منتظر پولبک میشدید، معامله را از دست میدادید.
قیمت بعد از شکستن R1 پولبک نکرد. در واقع همین اتفاق در مورد R1 و همچنین R2 افتاد!
توجه داشته باشید که یورو/دلار امریکا تلاش کرد در R3 نیز همین عملکرد را داشته باشد.
اما اینبار اگر از روش پرریسک استفاده کرده بودید، در دام میافتادید.
چون قیمت نتوانست شکست اولیه را حفظ کند. در این صورت اگر استاپ لاس خود را کوچک در نظر گرفته بودید تاچ میشد.
این سوالی است که بسیاری از تریدرها میپرسند. یکی از مشکلات استفاده از معاملات پر ریسک انتخاب محلی برای قراردادن استاپلاس است.
بر خلاف تبادل دامنه که در آن به دنبال شکست سطوح حمایت و مقاومت نقاط پیوت هستید، در اینجا به دنبال تغییرات سریع و قوی هستید.
اگر قیمت بالا رفته و سطح R1 را شکسته باشد، میتوانید استاپ را درست زیر R1 قرار دهید.
بیایید به این نمودار یورو/ دلار آمریکا برگردیم تا ببینیم استاپ را در کجا میتوانید قرار دهید.
در مورد تعیین اهداف، معمولاً سطح حمایت یا مقاومت نقطهٔ پیوت بعدی را به عنوان نقطهٔ کسب سود خود هدف قرار میدهید. به ندرت ممکن است قیمت از تمام سطوح نقاط پیوت بگذرد مگر آن که یک رویداد اقتصادی بزرگ یا یک خبر شگفت آور منتشر شود.
بیایید دوباره به نمودار یورو/دلار آمریکا برگردیم تا ببینیم که این حدضررها و نقاط کسب سودتان را کجا قرار میدهید.
مانند هر روش یا نشانهای، باید از ریسکهای مبادلات تغییرات ناگهانی آگاه باشید.
اولاً به هیچ وجه نمیدانید که آیا تغییر ادامه پیدا میکند یا خیر. شاید فکر کنید که قیمت افزایش خواهد داشت، اما با یک بالا یا پایین مواجه شوید یعنی فریب خوردهاید.
ثانیاً مطمئن نیستید که آیا یک تغییر ناگهانی واقعی است یا فقط تغییرات تصادفی به دلیل انتشار اخبار مهم است. افزایش نوسانات یک رویداد متداول در رویدادهای خبری هستند، پس حتماً اخبار جدید را دنبال کنید و مطلع باشید که در آن روز یا هفته چه چیزی در تقویم خرید و فروش ارز هست.
در پایان بهتر است که وارد سطوح حمایت و مقاومت کلیدی دیگر شوید. شاید فکر کنید که R1 دارد میشکند، اما نتوانستهاید سطح مقاومت قدرتمندی را درست بعد از R1 ببینید. ممکن است قیمت از R1 بگذرد، مقاومت را بیازمایید و عقب نشینی کنید.
باید از اطلاعاتتان در مورد حمایت و مقاومت، الگوهای کندلی و نشانههای اندازه حرکت استفاده کنید تا بتوانید نشانههای قویتری در مورد واقعی بودن یا نبودن شکست به دست بیاورید.
یک راه دیگر برای گنجاندن نقاط پیوت در راهبرد معامله وجود دارد و آن استفاده از آنها برای سنجش روانشناسی بازار است.
این یعنی میتوانید بگویید که آیا مبادله کنندگان بیشتر به خرید تمایل دارند یا فروش آنها. تنها کاری که لازم است انجام دهید این است که به نقطهی پیوت توجه داشته باشید. از این روش میتوانید بفهمید که آیا خریداران غالب هستند یا فروشندگان.
اگر قیمت نقطهی پیوت را به بالا بشکند، این نشان میدهد که مبادله کنندگان روی قیمت تسلط دارند و باید شروع به خرید آن کنید. مثالی از این که وقتی قیمت بالای نقطهی پیوت ماند، چه اتفاقی می افتد.
حالا اگر قیمت نقطهی پیوت را بشکند و پایین برود، باید شروع به فروش کنید. قیمتی که پایین نقطهی پیوت است نشان دهندهی حس افول است و ممکن است فروشندگان برای مبادله غالب باشند.
بیایید نگاهی به نمودار پوند به دلار داشته باشیم.