پرسشی که در این واحد قرار است در مورد آن صحبت کنیم، این است که: وقتی ما به عنوان تریدرهای خرد در بازار فارکس معامله میکنیم، این معاملات کجا انجام میشود؟ آیا مکان بازار فارکس مشخص است؟
در واحد قبل دیدیم که معاملات تریدرهای خرد فارکس در بازار واقعی فارکس انجام نمیشود.
اگر این طور است، پس معاملات واقعا کجا انجام میشود؟ یک تریدر وقتی پلتفرم معاملاتی را باز میکند و روی دکمه «خرید» یا «فروش» کلیک میکند، سفارش او کجا میرود؟
برای اینکه متوجه شوید معاملات کجا میرود، اول باید متوجه شوید که تریدرها و بروکرها در کجای این بازار هستند. برای اینکه جای تریدرها را در این بازار پیدا کنیم اول باید یک نمای کلی از این بازار داشته باشیم.
بازار فارکس پیچیده و غیرمتمرکز است، اما در این مقاله تلاش گردیده یک نمای ساده از این بازار ارائه شود.
یک دریاچه خیلی بزرگ را تصور کنید. فکر کنید این دریاچه حتی بزرگتر از اقیانوس است!
حالا فرض کنید این دریاچه خیلی بزرگ، بازار فارکس است.
دریاچه ما خالی نیست. دریاچه پر از قایق کوچک و بزرگ است که در آن عبور و مرور میکنند.
این قایقهای بزرگ و کوچک، فعالان بازار فارکس هستند. فکر کنید هزاران قایق در این دریاچه هستند. این فعالان بازار فارکس و شرکتکنندگان در این بازار شامل: بانکها، مؤسسات مالی غیربانکی (NBFIs)، شرکتهای چندملیتی (MNCs)، سرمایهگذاران بزرگ نهادی، شرکتهای معاملاتی الگوریتمی (HFTs)، بازارگردانان الکترونیکی، صندوقهای پوشش ریسک، و افراد ثروتمند (HNWIs)هستند. بعضی از این قایقها بزرگ هستند و برخی کوچک. بانکهای تجاری بزرگ همان قایقهای بزرگ هستند. بانکهایی مثل: بارکلیز، سیتیگروپ، دویچه بانک، اچاسبیسی، جیپی مورگان چیس، و یوبیاس. این قایقها از این جهت بزرگ هستند که سرمایه بیشتری دارند. قایقهای بزرگ گاهی مستقیما با هم معامله میکنند که به این نوع معامله، «معامله دوجانبه» یا «معامله تهاتری» گفته میشود. بنابراین میتوان گفت قایقها گاهی دوطرفه با هم معامله میکنند. وقتی این قایقهای بزرگ معامله دوجانبه انجام میدهند، فقط همان دو طرف از قیمتهای ارائهشده و قیمت واقعی توافق شده مطلع هستند، و سایر فعالان بازار (مابقی قایقها) به این اطلاعات دسترسی ندارند. نرخ های متفاوتی از سوی بانکها به مشتریان اعلام میشود و معمولا به این صورت است که قیمتها و حجمهای توافق شده هرگز به صورت عمومی اعلام نمیشود. و این کار را برای هر کس که در این بازار شرکت میکند، سخت میکند؛ چون نمیدانند معامله با قیمت خوب بوده یا بد.
اما در این دریاچه بزرگ، قایقها تنها نیستند، بلکه جزیرههای زیادی هم در این دریاچه هست.
این جزایر همان مکانهایی است که معاملات مختلف بازار فارکس در آنها انجام میشود.
توسعه تجارت الکترونیک در بازار فارکس، باعث رشد ناگهانی پلتفرمهای معاملاتی شد. این پلتفرمها به پلتفرمهای interdealer (IDP)، single-dealer (SDP)، و single-dealer (SDP) معروف هستند. با این وجود از زمانی که بسترهایی مانند شبکههای ارتباطات الکترونیک (ECNs)، رابط برنامهنویسی کاربردی (API)، و گردآورندههای APA ظهور کردهاند، مرز میان این بخشهای سنتی تقریبا محو شده است.
در کل میتوان گفت مکانها یا بسترهای معاملاتی، جاهایی هستند که فعالان مختلف بازار در آنجا جمع میشوند و با هم معامله میکنند.
وقتی یکی از فعالان بازار در یکی از این جزایر (محل معاملات) میخواهد معامله انجام دهد، باید تابع قوانین جزیره باشد.
هر جزیره بازاری دارد که تسهیلات آن بین شرکتکنندگان در بازار معامله میشود. بعضی از این جزیرهها حتی امکان معامله به صورت ناشناس را هم فراهم کردهاند، که با استفاده از آن میتوان سفارشات را بدون نیاز به افشای هویت برای تریدرهای دیگر ارسال نمود.
برای مثال تریدری میخواهد ۱۰ میلیون واحد از جفت ارز دلار به ین (USDJPY) را با قیمت ۱۱۰.۰۰ بخرد، و تریدر دیگری میخواهد ۱۰ میلیون واحد دلار به ین (USDJPY) را با قیمت ۱۱۰.۰۰ بفروشد، آنها میتوانند بدون آنکه لازم باشد هویتشان را فاش کنند، سفارششان را ارسال کنند.
همانطور که متوجه شدید، یک جزیره مشخص و واحد وجود ندارد که همه معاملات در آن انجام شود!
همچنین قیمتهایی که تریدرها با آن خرید و فروش انجام میدهند، در یک جزیره با جزیره دیگر، متفاوت است.
به خاطر همین، اگر مثلا قایقی از یک جزیره به جزیره دیگری سفر کند، ممکن است ببیند قیمت خرید دلار به ین (USDJPY) در جزیره اول ۱۱۰.۰۰ است و در جزیره دوم ۱۱۰.۰۱!
بازار فارکس غیرمتمرکز است، و این به آن معناست که بازار دلار به ین (USDJPY) در هر کدام از جزایر قیمت متفاوتی دارد. هر جفتارز بسته به محل خرید و فروش، قیمت و نقدشوندگی و حجم معاملاتش متفاوت است.
میتوان این گونه گفت که بازار فارکس یک محل واحد ندارد، بلکه شبکهای است از محلها و مکانهای مختلف که در آنها معامله و تجارت صورت می گیرد.
جزایر از نظر اندازه مشابه نیستند، بعضی جزیرهها بزرگتر هستند. هرچه جزیره بزرگتر باشد، نشاندهنده این است که حجم بیشتری از معاملات در آن جزیره انجام میشود. هر قایق در یک جزیره معامله میکند. بعضی قایقها انقدر بزرگ و ثروتمند هستند که میتوانند در هر جزیرهای معامله کنند، اما بیشتر قایقها چنین شرایطی ندارند. در بعضی جزیرهها فقط قایقهای خاصی حق ورود دارند. مثلا بعضی قایقها انقدر ثروتمند هستند که خودشان جزیره دارند! اگر قایقی مالک جزیره باشد، هیچ قایق بزرگ دیگری (بانک) حق ورود به آن جزیره را ندارد. بلکه فقط قایقهای خاص و کوچکتر (مشتریان بانک) مجازند به آن جزیره وارد شوند. که البته این عدم جواز ورود خیلی هم برایشان اهمیتی ندارد، چون معمولا هر قایق بزرگ، جزیره خودش را دارد. به این نوع جزایر، «پلتفرمهای تکدیلر» یا «single-dealer platforms (SDPs)» گفته میشود. مثلا پلتفرمهای معاملاتی Autobahn (Deutsche Bank)، BARX (Barclays)، Cortex (BNP Paribas)، Neo (UBS)، و Velocity (Citi) از این دست پلتفرمهای معاملاتی هستند. تصور کنید دو جزیره خیلی بزرگ هم وسط این دریاچه وجود دارد که فقط بزرگترین قایقها حق دارند در این جزیره معامله کنند.
به افرادی که در این قایقهای بزرگ معامله انجام میدهند، دیلر گفته میشود. بنابراین در این دو جزیره بزرگ، دیلرها، معاملاتی با حجم بالا انجام میدهند.
به این بازارها «بازار بین دیلرها» گفته میشود.
از آنجا که بیشتر دیلرها برای بانکهای بزرگ چندملیتی کار میکنند، به بازار بیندیلرها، بازار بین بانکی نیز گفته میشود.
به این بانکها، بانکهای «bulge bracket» هم گفته میشود. این روش های معامله در بازار فارکس است!
در بازار بیندیلرها، جزایر همان «پلتفرمهای بین دیلرها» یا interdealer platforms (IDPs) هستند. این پلتفرمها، پلتفرمهای تجارت الکترونیک هستند که در آنها معاملاتِ بازارِ بیندیلرها و به صورت ناشناس انجام میشود. EBS Market و Refinitiv Matching از جمله پلتفرم بیندیلرها هستند.
در بازار فارکس، قسمت بیندیلرها جایی است که معاملات بین دیلرهای فارکس و مشتریان نهاییشان مثل صادرکنندگان و واردکنندگان، مدیران دارایی، صندوقهای پوشش ریسک، و حتی بعضی از بروکرهای فارکس انجام میشود.
تا چند سال قبل، فقط قایقهای بزرگ حق ورود به جزایر بزرگ را داشتند. چون قایقهای بزرگ ترجیح میدادند فقط با قایقهای بزرگ دیگر معامله کنند، و معامله با قایقهای کوچک را خطرناک میدانستند.
اما حالا، قایقهای متوسط این امکان را دارند که با «پیوستن» به یکی از قایقهای بزرگ، در جزایر بزرگ معامله کنند.
اینجا قصد نداریم وارد جزئیات شویم و مطلب را پیچیده کنیم، اما در اصل، قایق بزرگ (بانک) به قایق متوسط (صندوق پوشش ریسک) اجازه میدهد تا به نام خودش معامله کند. و به این شکل قایقهای متوسط میتوانند به جزایر بزرگ وارد شوند و با قایقهای بزرگ معامله کنند.
معمولا قایقهای بزرگ در ازای امتیاز تجارت به نام خود، از قایقهای متوسط هزینهای دریافت میکنند. این هزینه بسته به حجم معاملات متفاوت است.
نام چنین توافقی قرارداد «بروکر اصلی» یا prime brokerage است، که با توجه به مثال ما، قایقهای بزرگ همان «بروکرها اصلی» هستند و قایقهای متوسط مشتری آنها.
بروکرها اصلی این امکان را برای قایقهای کوچکتر (اما نه خیلی کوچکها) فراهم میکنند که صرفنظر از سابقه اعتبار محدود یا وضعیت ریسک بالا، از رتبه اعتباری بالاتر بروکرها اصلی استفاده کنند، و بتوانند در هر نقطه و با هر قایق در دریاچه معامله کنند.
در اصل امروزه، آن مرزبندی واضحی که بین فروشندگان و بقیه بود، کمرنگ شده است.
نکته مهمی که در مورد بازار بیندیلرها باید بدانید این است که، بانکها و مؤسسههای بزرگ مالی غیربانکی (NBFIs) از این بازار برای مبادله ارز بین خودشان استفاده میکنند. لازم به ذکر است که معاملات به صورت الکترونیکی یا صوتی انجام میشود.
این بازار غیرمتمرکز است، و مثل یک شبکه ضعیف عمل میکند که در آن بانکها و مؤسسههای بزرگ مالی غیربانکی، بدون نظارت، معاملات دوجانبه انجام میدهند. این بازار، در واقع یک شبکه است.
بنابراین، وقتی نام «بازار بین دیلرها» یا «بازار بین بانکی» به گوشتان خورد، بدانید منظور شبکهای است که در آن معاملات ارزی بین مؤسسههای مالی و دیگر شرکتهای بزرگ انجام میشود.
نرخهایی که در معاملات بازار بین دیلرها تعیین میشود، کم کم به دیگر قایقها و جزیرهها هم میرسد، و همان نرخ میشود نرخ مرجع فعالان بازار. قیمتهایی که بروکرها به ما نشان میدهند، همان نرخ بین دیلرها است.
حالا که اسم بروکرهای فارکس آمد، ببینید آنها کجای این دریاچه هستند.
بروکر فارکس، یکی از آن قایقهای کوچک است.
البته بعضی بروکرهای فارکس بزرگتر هستند، و بعضی کوچکتر، پس در واقعیت اندازه قایقهای بروکرها هم متفاوت است. بروکرهای فارکس نمیتوانند مستقیما با قایقهای دیگر معامله کنند. به خاطر همین، یک بروکر فارکس، برای انجام معامله باید به یک قایق بزرگتر متصل شود، تا آن قایق بزرگتر به بروکر اجازه دهد به نام خودش (قایق بزرگتر) معامله کند. به این نوع ارتباط، رابطه بروکر اصلی (PB)میگویند. در واقع قایق بزرگ، بروکر اصلی برای بروکر خردهفروش میشود! بروکر اصلی، نهادی است که میخواهد نماینده بروکر خردهفروش در تمام معاملات باشد، و معاملات را به نام خودش انجام دهد. اما قایقهای بزرگ حساسیت بیشتری دارند. بروکرهای فارکس که بزرگتر هستند، میتوانند با یک قایق بزرگ وارد رابطه بروکر اصلی (PB) شوند. اما بروکرهای خردهفروش کوچک نمیتوانند این کار را انجام دهند، چون قایقهای بزرگ آنها را خطرناک میدانند. بروکرهای کوچک نمیتوانند از پس استانداردهای سفت و سخت آنها بر بیایند. اما خبر خوب این است که قایقهایی در دریاچه ما هست، که به بروکرهای کوچک امکان میدهد از این قایقها برای معامله با قایقهای بزرگ استفاده کنند! به این نوع قایقهای متوسط Prime of Prime یا PoP گفته میشود. منظور از Prime of Prime یا PoP شرکتی است که دارای حساب کاربری در یک بروکر اصلی (PB) است که به دیگر فعالان بازار مثل بروکرهای فارکس، خدمات ارائه میدهد. PoPها خلأ بین بازارهای بزرگ و کوچک فارکس را پر میکنند، آنها به بروکرهای فارکس این امکان را میدهند که از روابط اعتباریشان با بروکر اصلی (PB) استفاده کنند. بروکرهای کوچک از طریق ارتباط با PoP میتوانند معامله کنند. یک روش دیگر که بروکرهای کوچک میتوانند با قایقهای بزرگ معامله کنند، این است که از یک بروکر بزرگتر که رابطه با بروکر اصلی (PB) دارد، استفاده کنند
بسیار خوب، پس اگر بروکر خردهفروش فارکس یکی از آن قایقهای کوچک است، پس شما که یک تریدر خردهفروش فارکس هستید، کجای دریاچهاید؟!
پاسخ این است: هیچجا!
تعجب کردید؟
ممکن است بپرسید؛ یعنی من قایق نیستم؟!
نه، نیستید!
همانطور که دیدید، برای بروکرهای خردهفروش فارکس هم دسترسی به بازار و وارد معاملات شدن، سخت است، پس از خود نپرسید چگونه وارد بازار فارکس شویم!
دیدید که قایقهای بزرگ حتی بروکرهای خردهفروش فارکس را خطرناک میدانند، و مستقیما با آنها وارد معامله نمیشوند، پس دلیلی ندارد با تریدرهای خرد مثل شما معامله کنند.
حتما میپرسید؛ اگر من در این دریاچه، قایق نیستم پس کجای دریاچه هستم؟!
جواب این است که بروکر شما قایق است، و شما به عنوان یک تریدر خردهفروش، مثل یک ماهی درون تُنگ، داخل این قایق هستید!
در واقع تریدرهای خرد فارکس در بازار معامله نمیکنند، و به آن دسترسی ندارند. بروکر شما برای معاملات شما، یک بازار ایجاد میکند، و شما فقط در بازار بروکرتان فعال هستید، و تنها با بروکرتان معامله میکنید! شما وقتی سفارشی را وارد میکنید، بروکر شما آن را دریافت میکند. «سفارش» دستورالعمل خرید یا فروش است، که شما از طریق حسابتان در پلتفرم معاملاتی برای بروکرتان ارسال میکنید. شما به عنوان یک تریدر خردهفروش فارکس، وقتی سفارش خرید یا فروش یک جفتارز را وارد میکنید، گویا وارد قراردادی شدید که طرف دیگر آن قراردار، بروکرتان است. همه بروکرهای فارکس همین طور هستند. بروکر فارکس شما یک محیط معاملاتی برای شما فراهم میکند و آن دریاچه بزرگ را شبیهسازی میکند. انگار بروکرتان بازار واقعی فارکس را برای شما شبیهسازی کرده، تا شبیه بازار واقعی به نظر برسد. مثلا قیمتهایی را هم که شما در پلتفرم معاملاتیتان میبینید، ممکن است شبیه همان قیمتهای بازار واقعی باشد. اما در نهایت شما فقط با بروکرتان معامله میکنید، و وارد بازار واقعی نشدهاید. شما هرچه قدر هم که معامله کنید، در همه معاملاتتان طرف دیگر معامله فقط بروکرتان است. بروکرتان در واقع «محل اجرای» سفارشهای شما است. البته محل اجرای سفارش، بیشتر یک اسم فانتزی است، چون شما فقط در بازار بروکر معامله میکنید، نه بازار واقعی. این بازار موازی بازار واقعی کار میکند.
وقتی شما معامله انجام میدهید، در واقع مثل این است که در «بازار داخلی» یا داخل تُنگی در بروکرتان در حال فعالیت هستید!
هیچ پولی از بروکر خارج نمیشود.
فقط زمانی که لازم باشد از معاملات شما محافظت شود، بروکر از پول خودش استفاده میکند. اما این معاملات پوشش ریسک یا هجینگ را بروکرتان انجام میدهد، نه شما. (البته در مورد این موضوع در درس بعد مفصلتر صحبت خواهیم کرد.)
شما حتی با تریدرها دیگر هم معامله نمیکنید! و حتی با تریدهای دیگر بروکرتان هم هیچ وقت معامله نمیکنید.
مثلا اگر شما و تریدر دیگری از بروکر مشابهی استفاده کنید، هیچ وقت با هم وارد معامله نخواهید شد، طرف دیگر معاملات هر دوی شما، فقط بروکرتان است.
شما و آن تریدر در یک تُنگ نیستید. در اصل، شما در یک قایق ولی در تُنگهای جدا هستید!
تریدرهای خرد به بازار واقعی فارکس دسترسی ندارند. این تریدرها فقط با بروکرشان معامله میکنند. اگر بخواهید واقعا با دیگر تریدرهای فارکس وارد معامله شوید، باید یک تریدر نهادی فارکس باشید. و به همین خاطر است که ترجیح میدهیم به بازار واقعی فارکس، «بازار نهادی فارکس» بگوییم. در بازار نهادی، بروکرهای خردهفروش فارکس، گردآورندگان خردهفروش هستند. به این خاطر به آنها گردآورندگان خردهفروش گفته میشود، که بروکرهای خردهفروش فارکس معمولا پوزیشنهای خالص مشتریانشان را برای اهداف پوشش ریسک یا هجینگ تجمیع میکنند. بعد در بازار نهادی فارکس معامله میکنند تا قرارگرفتن در معرض ریسک بازار را مدیریت کنند. (بعدا در مورد این موضوع مفصل صحبت خواهیم کرد.)
اگر بروکری ادعا کرد که میتوانید مستقیما در «بازار بینبانکی» یا بازار فارکس نهادی معامله کنید، یا اینکه ادعا کرد این کار را «از طرف شما» انجام میدهد، دقت کنید، و مراقب باشید. شاید این سوال در ذهنتان باشد که چگونه در بازار فارکس خرید و فروش کنیم، در حالی که به بازار اصلی متصل باشیم؟!
فراموش نکنید که فقط بروکرتان میتواند در بازار نهادی فارکس معامله کند، و شما نمیتوانید.
تصور کنید که شما در قایق بروکرتان گیر افتادهاید و فقط میتوانید چیزی را معامله کنید که بروکرتان به شما پیشنهاد میدهد.
پلتفرم معاملاتی الکترونیک که بروکرتان در اختیار شما قرار میدهد، فقط به بروکرتان وصل است.
از یاد نبرید که شما به بازار فارکس دسترسی ندارید، و پلتفرم معاملاتیتان فقط یک ارتباط الکترونیکی بین شما و بروکرتان است.
و شما از این پلتفرم فقط برای انجام معاملات با بروکر استفاده میکنید، و حتی با هیچ تریدر دیگری هم معامله نمیکنید.
به زبان ساده: وقتی شما فروش انجام میدهید، بروکر خردهفروش شما خریدار است. و اگر شما خرید کنید، بروکرتان فروشنده است.
هدف بروکرهای خردهفروش فارکس این است که برای تریدرهای خرد، «بازارسازی» کنند.
به خاطر اینکه بازار عمدهفروش (نهادی) فارکس برای تریدرهای خردهفروش غیرقابل دسترسی است، پس بروکر خردهفروش فارکس برای تریدرها بازاری درست میکند که بتوانند نرخ ارز را پیشبینی کنند.
بروکر یک پلتفرم معاملاتی آنلاین در اختیار شما قرار میدهد، و به واسطه آن نرخ جفتارزهای مختلف را به شما نشان میدهد، و شما میتوانید در آن پلتفرم خرید یا فروش انجام دهید.
شما فقط میتوانید پوزیشنهایتان را با بروکرتان باز یا بسته کنید.
وقتی یک پوزیشن را باز میکنید، به منزله این است که قراردادی خصوصی بین خودتان و بروکرتان منعقد میکنید.
این قراردادها همان قرارداد CFD یا قرارداد مابهالتفاوت است، که در درس قبل در موردشان صحبت کردیم.
طرف دیگر این قراردادها همیشه بروکرتان است. این یعنی شما نمیتوانید با هیچ طرف دیگری جز بروکرتان وارد معامله شوید.
ممکن است نرخهایی که بروکرتان به شما میدهد را از بازار نهادی فارکس گرفته باشد، اما باز هم طرف دیگر معاملات شما فقط بروکرتان است نه هیچ شخص یا نهاد دیگری.
به نظرتان چرا انقدر روی این نکته تأکید داریم که طرف معاملات شما در فارکس، بروکرتان است؟
طرف دیگر معامله شما بروکرتان است، این یعنی چه؟
یعنی بین شما و بروکرتان به طور بالقوه تضاد منافع وجود دارد.
اگر شما در معامله سود کنید، بروکرتان ضرر میکند، و اگر شما ضرر کنید، به معنای سود بروکر است.
بنابراین منافع شما و بروکرتان در تضاد است؛ شما اگر پولی به جیب بزنید به ضرر آنهاست، و اگر پولی از دست بدهید، به نفع بروکر است.
البته دیدید که گفتم «به طور بالقوه» تضاد منافع وجود دارد، چون روشهایی برای کاهش این تضاد منافع وجود دارد.
در واحد بعدی مفصلتر در این باره صحبت خواهیم کرد، ولی چیزی که فعلا مهم است بدانید، این است که به طور بالقوه تضاد منافع بین شما و بروکرتان وجود دارد.
از آنجایی که در معاملات فارکس طرف دیگر معامله شما بروکرتان است، این ریسک وجود دارد که ممکن است بروکرتان به تعهداتش در قبال شما عمل نکند. به این ریسک، ریسک طرف مقابل گفته میشود.
در هر معامله باید دو طرف وجود داشته باشد؛ خریدار و فروشنده دو طرف هر معاملهای هستند.
شما به عنوان خریدار و بروکرتان به عنوان فروشنده، دو طرف معامله هستید. و وقتی شما و بروکرتان با هم معامله میکنید، به این معامله، معامله طرفینی یا دوطرفه میگویند.
بنابراین بروکر فارکس، در اصل یک «بروکرها» نیست، بلکه یک «فروشنده» فارکس است.
بروکر شما نماینده شماست، و معاملهای را بین شما و خودش به عنوان دو طرف معامله، انجام میدهد.
لذا بر اساس این تعریف، بروکر فارکس نمیتواند یک بروکر واقعی باشد، چون خودش طرف دیگر معامله شماست.
به این خطر که طرف مقابل به تعهداتش که در قرارداد آمده، عمل نکند، ریسک طرف مقابل یا ریسک پیشفرض، یا ریسک اعتباری طرف مقابل (CCR) گفته میشود.
مثلا دو نفر با هم وارد معاملهای میشوند و توافقی با هم میکنند، نفر سومی هم نیست که ناظر یا شاهد معامله و توافق آنها باشد، اینجا این خطر وجود دارد که یکی از طرفین طبق توافق عمل نکند، یا نتواند وجه موردتوافق را پرداخت کند.
اگر با بروکرتان پوزیشنی را باز کنید و بعد آن را ببندید، در حالی که سود کردهاید، و بروکر نتواند سود شما را پرداخت کند، چه اتفاقی میافتد؟
اگر تریدرهای دیگر هم پوزیشنی مثل پوزیشن شما باز کرده باشند، و همه با هم سود کرده باشید، چه؟ این به آن معناست که بروکر باید به همه شما مبلغی پرداخت کند.
جمع سود همه شما مبلغ زیادی خواهد شد، و ممکن است بروکر چنین مبلغی نداشته باشد و حتی ورشکسته شود.
در این صورت شما نمیتوانید پوزیشنتان را با بروکر دیگری جابه جا کنید، چون این معامله بین شما و بروکرتان بوده. پس به دردسر بزرگی میافتید!
برای تأکید بیشتر یک بار دیگر تکرار میکنم:
وقتی شما سود کنید، به این معنی است که طرف مقابلتان که بروکرتان است، ضرر کرده است. اگر بروکری که طرف مقابل شماست، نتواند یا نخواهد به تعهداتش عمل کند، شما به دردسر میافتید.
اجازه دهید یک مثال دیگر بزنم.
اگر یک مشتری دیگر از طریق یک بروکری مثل بروکر شما، پوزیشن خیلی بزرگی باز کند، و قیمت به نفع او افزایش زیادی داشته باشد، چه میشود؟ او معامله درست و بزرگی کرده و بزرگترین جایزه را برده!
او انقدر سود کرده و پول خوبی برده که بروکر نمیتواند از پس پرداخت سود به او بربیاید و «ورشکست» میشود.
شما مبلغی را نزد بروکر به عنوان سپرده گذاشتهاید و فکر میکنید جایش امن است، اما اگر تمام سرمایه بروکر از دست برود و ورشکست شود، این امکان وجود دارد که از پول شما برای پرداخت بدهی بروکر استفاده شود.
در بازارهای قابلمعامله در بورس، مثل سهام یا قراردادهای آتی، وجه تسویهای به عنوان واسطه بین خریدار و فروشنده وجود دارد، و به دو طرف اطمینان میدهد که طرف دیگر به تعهداتش عمل خواهد کرد. اما این امکان در بازار فارکس وجود ندارد. چون بازار فارکس یک بازار فرابورس (OTC) است.
در بازار فرابورس، طرف سومی وجود ندارد که وارد عمل شود، و تضمین کند که بدهکار پول را به طلبکار پرداخت خواهد کرد.
معاملات در فرابورس مثل معامله حضوری است. در این معاملات، توافق بین دو نفر (خریدار و فروشنده) انجام میگیرد، و در مورد قیمت هم خودشان مذاکره میکنند و توافق میکنند.
دقیقا مثل معامله حضوری، هیچ شخص ثالثی یا هیچ تضمینی وجود ندارد که به دو طرف اطمینان دهد میتوانند طلبشان را دریافت کنند.
بنابراین اگر بروکر شما برای همیشه تعطیل شود، یا ورشکست شود، یا نتواند از پس بدهی شما بربیاید، پول شما از بین رفته است.
در این مرحله، تنها کاری که میتوانید انجام دهید این است، به آن نهاد نظارتی که بروکرتان را نظارت کرده است شکایت کنید.
البته این در صورتی است که بروکر شما نظارت شده باشد! و به همین خاطر است که تحت نظارت بودن بروکر مهم است. (در این واحد در مورد اهمیت تحت نظارت بودن بروکر صحبت کردیم.)
البته این نکته را هم اضافه کنم: این که ممکن است بروکر ورشکسته شود، به این معنا نیست که حتما ورشکست خواهد شد.
بروکرها میتوانند با روشهایی این خطرات را مدیریت کنند.
پس پرسش بعدی این است که چگونه بروکرهای فارکس مدیریت ریسک انجام میدهد؟ در واحد بعدی به این پرسش میپردازیم.
بسیاری از اشخاص فعال در بازار فارکس و تریدرها، اغلب در مورد نحوه اجرای یک سفارش یا عملکرد بروکرهای فارکس و ارائهدهندگان CFD آگاهی کافی ندارند. این بخش به مقدمهای درباره عملکرد بروکرهای فارکس، مدیریت ریسک و کسب درآمد آنها میپردازد.
اهمیت آشنایی با نحوه اجرای سفارشها این است که میتوانید بهتر تفاوتهای بین بروکرهای فارکس را درک کنید و در انتخاب بروکر، تصمیمات بهتری بگیرید.
وقتی سفارش معاملهای را در پلتفرم معاملاتی بروکر خود ثبت میکنید، سفارش توسط بروکر اجرا میشود. اما سوالی که مطرح میشود این است که این سفارش یا معامله به کجا میرود؟
واقعاً جایی نمیرود.
بروکر به عنوان واسطهای عمل میکند که معاملات را برای مشتریانش انجام میدهد. اما دیلر، شخص یا نهادی است که خودش با حساب خود معامله میکند. بروکر خردهفروش مشتری را به عنوان طرف مقابل در نظر میگیرد و خود با حساب خودش معامله میکند.
اصطلاح "بروکر فارکس" به طور عمده یک عنوان تبلیغاتی است و در واقع این بروکرها دیلرهای خردهفروش فارکس هستند. در واقع، اگرچه عبارت "بروکر فارکس" در تبلیغات رایج است، اما در اصطلاح فنی، باید از عبارت "دیلر فارکس" به جای "بروکر فارکس" استفاده کرد.
آیا شما موکل یا مشتری بروکر فارکس هستید؟ این دو عبارت اغلب به جای یکدیگر استفاده میشوند، اما این دو اصطلاح تفاوتهای زیادی دارند.
اگر شما موکل یک شرکت باشید، این به معنای وجود یک رابطه وفادارانه بین شما و شرکت است. اما بروکر فارکس نه از طرف شما عمل میکند و نه قانونی او را ملزم به نفع شما میکند. بنابراین، شما به معنای واقعی موکل بروکر نیستید بلکه مشتری او هستید.
از اینجا به بعد، تریدرهایی که از خدمات یک بروکر خردهفروش فارکس یا ارائهدهندگان CFD استفاده میکنند، به عنوان "مشتری" شناخته میشوند.
تمامی سفارشها و معاملاتی که به پلتفرم معاملاتی بروکر شما وارد میشود، توسط خود بروکر اجرا میشوند و به جایی خارج از بروکر نمیروند. بروکر شما طرف دیگر یا موقعیت مخالف معاملات شماست.
برای درک بهتر روش و عملکرد بروکرها، بیایید با یک مثال روشنسازی کنیم.
اگر شما ۱۰۰،۰۰۰ واحد از جفت ارز پوند به دلار (GBPUSD) را بخرید و یک پوزیشن لانگ ایجاد کنید، بروکر شما طرف معامله مخالف است. یعنی بروکر خود ۱۰۰،۰۰۰ واحد از جفت ارز پوند به دلار (GBPUSD) را میفروشد یا در واقع در مقابل شما یک پوزیشن شورت ایجاد میکند.
به عبارت دیگر، اگر شما قصد خرید داشته باشید، بروکر شما فروشنده میشود. این سناریو دربرابر هر تریدری که در جهان مقابل بروکرها معامله میکند اتفاق میافتد. این رابطه نشاندهنده ریسک بازار است، که برای هر دو طرف وجود دارد.
حالا دو تریدر به نامهای الیزابت و جودی را در نظر بگیرید. هر دو در بازار فارکس جفت ارز پوند به دلار (GBPUSD) را معامله میکنند، اما توقعات آنها از تغییرات قیمت متفاوت است.
الیزابت پیشبینی میکند قیمت پوند به دلار (GBPUSD) بالاتر میرود، در حالی که جودی معتقد است که قیمت پوند به دلار (GBPUSD) کاهش خواهد یافت.
در اینجا، هر یک از تریدرها مقابل یکدیگر معامله میکنند، و هرکدام نقش فروشنده یا خریدار را ایفا میکنند. این معامله مستقیم بین دو تریدر بوده و بروکر در اینجا به عنوان واسطه فقط نقش اجرای معاملات را ایفا میکند.
این سناریو یک نمونه از چگونگی اجرای معاملات در بازار فارکس است که نشان میدهد چگونه تریدرها میتوانند با یکدیگر معامله کنند، و بروکر فقط نقش میانجی را دارد.
توجه داشته باشید که حتی در صورت عدم وجود یک رابطه وفادارانه بین شما و بروکر، بروکر باید با مشتریانش به صورت صادقانه و منصفانه برخورد کند. این تضمینی است که معاملات شما بر اساس قوانین و مقررات صورت میگیرد و از نظر حقوقی تضمین میشود که بروکر به شفافیت و امانت پایبند باشد.
طرف مقابل هر دو خانم در معامله، بروکر میباشد. البته، بروکر تنها طرف مقابل معاملات مشتریان خود است. هر تریدر به صورت مستقیم با بروکر خود (طرف دوم) معامله میکند و تریدرها با یکدیگر معاملهی فارکس نمیکنند. حالا بیایید تأثیر معاملات الیزابت و جودی بر دفتر معاملات بروکر را بررسی کنیم. اطلاعات تمام پوزیشنهای باز یک بروکر در دفتر معاملاتی ثبت میشود. هر مشتری که یک پوزیشن باز میکند، بروکر باید طرف مقابل معامله باشد. این امر باعث میشود دفتر معاملات بروکر دائماً در حال تغییر باشد و پوزیشنهای لانگ یا شورت خالص در واحدهای پولی ایجاد شود. بروکر باید به طور مداوم پوزیشنهای خرید و فروش خود را پیگیری کند و پوزیشنهای خالصش را بشناسد.
تمام پوزیشنهای یک تریدر در "دفتر معاملاتی" ثبت میشود. این اصطلاح بیشتر برای تریدرهای نهادی استفاده میشود، اما تریدرهای خردهفروش نیز ممکن است از اصطلاح دفتر معاملاتی برای پوزیشنهای خود استفاده کنند.
به عنوان یک تریدر، شما نیز دفتر معاملاتی خود را دارید. تمام پوزیشنهای باز شما هم در دفتر معاملاتیتان ثبت میشود.
در تصویر زیر مشاهده میکنید که با وجود پوزیشنهای باز الیزابت و جودی، پوزیشن خالص بروکر صفر است.
هرچند الیزابت جفت ارز پوند/دلار را با قیمت ۱.۲۵۰۳ خریداری کرده است و جودی جفت ارز پوند/دلار را به قیمت ۱.۲۵۰۰ فروخته است، اما اسپرد بروکر (تفاوت بین قیمت خرید و قیمت فروش) ۳ پیپ یا ۰.۰۰۰۳ است.
بروکر از این اسپرد به عنوان درآمد خود استفاده میکند. در مثال ارائه شده، الیزابت و جودی باعث خنثی شدن یکدیگر میشوند و ریسک بازار بروکر حذف میشود.
درآمد بروکرها از اختلاف قیمتهای خرید و فروش، یعنی اسپرد، حاصل میشود. در تصویر زیر، اسپرد بین الیزابت و جودی نشان داده شده است.
با توجه به مثالهای ارائه شده، نحوه مدیریت ریسک بروکر در معاملات فارکس را درک کردید و نقش اسپرد در درآمد بروکر را متوجه شدید. در مثال آخر نیز به پوزیشنی پیچیدهتر با حضور بیش از یک تریدر پرداخته شده است، که نشاندهنده ریسک بزرگی است که بروکر ممکن است در معرض آن قرار گیرد.
مدیریت ریسک بروکرها تاثیر زیادی بر معاملات و سود و زیانهای تریدرها دارد، بنابراین در انتخاب بروکر خود، مهم است که به نحوه مدیریت ریسک آنها توجه کنید.