روابط بین بازاری
قبل از بررسی جزئیات ارتباط بین جفت ارزها و طلا، باید ابتدا توجه داشته باشیم که دلار و طلا همیشه هماهنگی کاملی با یکدیگر ندارند.
اصطلاح "کامدال" به عنوان ارز کالا-دلار شناخته میشود. ارزهایی نظیر دلار استرالیا، دلار کانادا و دلار نیوزیلند به عنوان کامدال شناخته میشوند؛ زیرا اقتصاد این کشورها به شدت به صادرات کالا وابسته است. به عنوان مثال، استرالیا سومین تولیدکننده طلا در جهان است، کانادا چهارمین تولیدکننده نفت جهان، و نیوزیلند حجم زیادی از صادرات محصولات لبنی و گوشت را دارد.
در زمان خرید این کالاها توسط واردکنندگان، غالباً به سمت کامدالها متمایل میشود، بنابراین نوسانات قیمت این ارزها معمولاً با قیمت کالا همبستگی دارد.
به طور معمول، هنگامی که ارزش دلار بالا میرود، قیمت طلا کاهش مییابد و بالعکس.
منطق طولانی مدت این است که در دوران بی اطمینانی اقتصادی، سرمایهگذاران تمایل دارند دلار را به جای طلا به قیمت پایین بفروشند.
طلا، بر خلاف دیگر داراییها، ارزش ذاتی خود را حفظ میکند یا بهتر است بگوییم همیشه درخشان و جذاب است!
در حال حاضر، استرالیا سومین تولیدکننده بزرگ طلا در جهان است. بر اساس آمار، این کشور سالانه حدود 5 میلیارد دلار ارزش طلای خود را صادر میکند!
طلا با AUD/USD همبستگی مثبت دارد. یعنی هنگامی که قیمت طلا افزایش مییابد، قیمت AUD/USD نیز معمولاً افزایش مییابد، و در صورت کاهش قیمت طلا، قیمت AUD/USD نیز معمولاً پایین میاید.
این همبستگی مثبت بین قیمت طلا و AUD/USD از دیرباز وجود دارد و حدود 80 درصد است.
برای روشنتر شدن مسئله، به نمودار زیر نگاهی بیاندازید:
در حال حاضر، استرالیا سومین جوینده بزرگ طلا است.. منظور ما سومین تولیدکننده طلا در جهان است که سالانه حدود 5 میلیارد دلار از این گنج زرد را صادر می کند!
در سراسر جهان، ارتباطی قوی بین پول سوئیس (فرانک سوئیس) و طلا وجود دارد. در نقاطی که دلار به عنوان ارز پایه شناخته میشود، هنگامی که قیمت طلا کاهش مییابد، جفت ارز دلار/فرانک معمولاً افزایش مییابد، و در صورت افزایش قیمت طلا، این جفت ارز معمولاً کاهش مییابد.
بر خلاف دلار استرالیا، اتصال فرانک سوئیس با طلا از طریق تشکیل بیش از 25٪ از ارزش پول سوئیس با طلا به وجود آمده است.
طلا با جفت ارز دلار/فرانک همبستگی منفی دارد. به عبارت دیگر، هنگامی که قیمت طلا افزایش مییابد، قیمت جفت ارز دلار/فرانک معمولاً کاهش مییابد، و در صورت کاهش قیمت طلا، قیمت جفت ارز دلار/فرانک معمولاً افزایش مییابد.
آیا این نکته جالب نیست؟
لطفاً به یاد داشته باشید که این ارتباطات و همبستگیها ممکن است در آینده تغییر کنند. رابطه بین طلا و ارزهای اصلی تنها یکی از مواردی است که بررسی میشود.
بیایید به یک زمینه دیگر نگاه کنیم... به عبارت دیگر، به موضوع نفت که به عنوان طلا سیاه شناخته میشود.
در واقعیت، میتوانید بدون طلا زندگی کنید، اما اگر به نفت اعتیاد داشته باشید، بدون آن نمیتوانید زندگی کنید.
نفت همانند یک مادهٔ معتاد در سیاهرگهای اقتصاد جهانی جاری میشود، زیرا به عنوان منبع اصلی انرژی شناخته میشود.
کانادا، یکی از بزرگترین تولیدکنندگان نفت در جهان است و بیش از 3 میلیون بشکه نفت و محصولات نفتی را به ایالات متحده صادر میکند.
این واقعیت باعث میشود که کانادا به بزرگترین تامینکننده نفت برای ایالات متحده تبدیل شود!
حجم بالای صادرات این منبع انرژی سیاه، باعث ایجاد تقاضای قوی برای دلار کانادا میشود.
باید توجه داشت که اقتصاد کانادا به صادرات وابسته است؛ به عبارت دیگر، تقریباً 85٪ از صادرات آن به سمت برادر بزرگ در پایین، یعنی ایالات متحده، صورت میگیرد.
به همین دلیل، جفت ارز دلار/دلار کانادا به شدت تحت تأثیر این وضعیت قرار میگیرد و نحوه واکنش مصرفکنندگان ایالات متحده نسبت به تغییرات در قیمت نفت، میتواند این تأثیر را بیشتر کند.
اگر تقاضای ایالات متحده افزایش یابد، کارخانهها نیاز به تأمین بیشتر دارند و این میتواند منجر به افزایش قیمت نفت شود که به تبعیل ممکن است باعث کاهش جفت ارز دلار/دلار کانادا شود.
در صورت کاهش تقاضای ایالات متحده، تولیدکنندگان ممکن است تصمیم بگیرند که کار خود را کاهش دهند زیرا نیازی به تولید بیشتر ندارند. این ممکن است باعث کاهش تقاضا برای دلار کانادا شود.
همچنین واضح است که ارتباط نفت با جفت ارز دلار/دلار کانادا در دوره 2000 تا 2016، دارای همبستگی منفی حدود 93 درصد بود.
هنگامی که قیمت نفت افزایش مییابد، دلار/دلار کانادا کاهش مییابد و برعکس؛ با کاهش قیمت نفت، دلار/دلار کانادا افزایش مییابد.
برای توضیح بهتر این همبستگی، میتوانیم جفت ارز دلار/دلار کانادا را وارونه کنیم تا نشان دهیم چگونه هر دو بازار تقریباً همزمان با یکدیگر حرکت میکنند (به عبارت دیگر، ارزش نفت خام همراه با دلار کانادا افزایش مییابد و با دلار ایالات متحده کاهش مییابد... و برعکس)، که این همبستگی را در نمودار زیر مشاهده میکنید:
بنابراین، اگر مشاهده کنید که قیمت نفت در حال افزایش است، میتوانید از این اطلاعات برای بهرهمندی خود استفاده کنید! این ممکن است یک نشانه باشد که شاید بهتر باشد روی فروش جفت ارز دلار/دلار کانادا حساب کنید!
تعدادی از بروکرهای فارکس این امکان را فراهم میکنند که شما بتوانید در زمینه معاملات با طلا، نفت، و دیگر کالاها فعالیت کنید. در چنین حالتهایی، میتوانید با استفاده از نرمافزارهای معاملاتی نمودارها را به راحتی مشاهده و مطالعه کنید.
همچنین میتوانید قیمت طلا و نفت را در وبسایتهای خبری اقتصادی مانند بلومبرگ نیز مشاهده و پیگیری کنید.
رابطه دلار آمریکا و نفت در حال تغییر است. در گذشته، دینامیک قیمت نفت به طور مستقیم با ارزش دلار آمریکا مرتبط بوده است.
این ارتباط به دو فاکتور اصلی بازمیگردد:
اگرچه فاکتور اول همچنان معتبر است، اما فاکتور دوم اغلب درست نمیشود. به علت پیشرفتهای حوزه حفاری افقی، فنآوری تزریق گاز برای استخراج نفت، و انقلاب نفت شیل، آمریکا توانسته است تولید نفت خام خود را به طریق قابل توجهی افزایش دهد.
در واقع، امریکا اکنون به عنوان بزرگترین تولیدکننده نفت خام شناخته میشود، با پیشی گرفتن از کشورهایی مانند عربستان سعودی و روسیه.
با توجه به اطلاعات اداره آمار انرژی (EIA)، آمریکا اکنون حدود 90٪ نیاز خود به انرژی را تأمین میکند.
به دلیل پیشرفتهای در زمینه فنآوری استخراج، موقعیت بازار نفت مشابه کشف یک قاره جدید است. با افزایش صادرات نفت آمریکا، واردات نفت نیز کاهش یافته است، که نشان میدهد افزایش قیمت نفت با کاهش کسری تجارتی آمریکا مرتبط نیست و به جای آن به کاهش آن کمک میکند.
با توجه به تغییرات در بازار انرژی جهانی، تغییر در این ارتباط منفی که به طور طولانی وجود داشته، امری طبیعی به نظر میرسد.
طی هشت سال گذشته، ضریب همبستگی 6 ماهه چرخشی اغلب منفی بوده است اما این مورد شروع به تغییر کرده است.
با توجه به تحولات جدید در بازار انرژی جهانی، منطقی است که این همبستگی تاریخی، زمان بیشتری را در حوزه مثبت صرف کند.
به نظر میرسد که رابطه بین نفت و دلار آمریکا در حال تغییر است و این به دلیل نقش رو به رشد آمریکا در صنعت جهانی نفت است.
آیا دلار در حال تبدیل شدن به یک پتروکارنسی است؟ (پتروکارنسی به ارز کشورهایی نظیر کانادا، روسیه و نروژ اطلاق میشود که صادرات نفت بخش عمدهای از اقتصاد آنها را تشکیل میدهد).
یک ارز پتروکارنسی با افزایش قیمت نفت گران میشود و با کاهش قیمت نفت، قیمت آن نیز کاهش مییابد.
با توجه به اینکه صادرات نفت سهم بزرگی از صادرات کشور است، این نوع ارز همراه با نوسانات قیمت نفت، افزایش و کاهش مییابد.
در صورت افزایش سهم صادرات نفت و گاز، احتمالاً پیوند بین قیمت نفت و نرخ این ارز بیشتر همگرا میشود.
کشورهای تولیدکننده نفت که بسیار متکی به درآمد صادرات نفتی هستند عبارتند از: عربستان سعودی ، روسیه ، نروژ ، کانادا و مکزیک.
گرچه امریکا اخیراً به جمع 5 کشور برتر صادرات نفت خام راه یافته است، اما (هنوز) ارز آن پتروکارنسی محسوب نمی شود.
در زیر نمونه هایی از پتروکارنسی هایی که به شدت در معرض نوسانات قیمت های نفت هستند، ارائه می شود:
هنگامی که نفت سقوط می کند، معمولاً جفت ارزهای زیر بالا می روند:
کشورهای دیگر صادرکننده که ارزهای آنها پیوند زیادی با قیمت نفت دارد عبارتند از عربستان سعودی، ایران، عراق، نیجریه و ونزوئلا.
شما می توانید در MarketMilk در بخش واچ لیست ارزهای پتروکارنسی، آنها را بطور جداگانه بررسی کنید.
یک روش دیگر برای رصد عملکرد ارزهای پتروکارنسی بررسی شاخص پتروکارنسی (MWPC) MarketWatch است.
این شاخص، دلار آمریکا را در برابر سبدی از ارزها (بر اساس وزن سهم آنها از تولید نفت جهانی) ارزیابی می کند. این شاخص توسط اداره اطلاعات انرژی امریکا تنظیم و گردآوری می شود.
برخی از نام های آشنای خاورمیانه ای، از جمله عربستان سعودی، و برخی دیگر از این امر مستثنی شده اند زیرا مقامات پولی در این کشورها ارزهای خود را تقریبا ثابت به دلار نگه داری می کنند.
امریکا به تولید کننده جدید نفت تبدیل شده است، به این معنی که سطح تولید آن بیشترین تأثیر را بر قیمت جهانی نفت دارد. پیش از انقلاب نفت شیل، عربستان سعودی چنین نقشی را داشت.
دلار امریکا ممکن است در سال های آینده بیشتر به شکل یک
ارز پتروکارنسی خود را نشان دهد. اگر سهم امریکا از صادرات نفت نسبت به واردات به رشد خود ادامه دهد، در اینصورت درآمد حاصل از نفت نقش بیشتری در اقتصاد آمریکا خواهد داشت و دلار آمریکا ممکن است همچون یک پتروکارنسی رفتار کند..بعبارتی وقتی قیمت نفت افزایش می یابد، قیمت این ارز نیز بالا می رود.
آگاهی از اینکه چرا دلار از دیرباز با قیمت نفت رابطه معکوس دارد و چرا اخیراً این همبستگی ضعیف شده است، می تواند به معامله گران کمک کند تا بتوانند با فرض بلوغ اقتصاد جهانی، تصمیمات معاملاتی بهتری بگیرند.
به تصویر زیر توجه کنید:
نکته مهم این که اسپرد اوراق قرضه یا اختلاف بازده اوراق قرضه دو کشور، میتواند نشان دهنده تفاوت در نرخ بهره بین دو کشور باشد.
با افزایش اختلاف بازده اوراق قرضه دو کشور، سرمایهگذاران ممکن است به سمت کشوری که بازدهی بیشتری ارائه میدهد، جذب شوند. این ممکن است باعث افزایش تقاضا برای ارز آن کشور شود و در نتیجه، ارز آن کشور نسبت به ارز کشور دیگر قویتر شود.
به طور معکوس، کاهش اختلاف بازده اوراق قرضه ممکن است به معنای کاهش تفاوت نرخ بهره بین دو کشور باشد، که ممکن است منجر به کاهش تقاضا برای ارز کشوری با بازدهی کمتر شود و ارز آن کشور نسبت به ارز کشور دیگر ضعیفتر شود.
بنابراین، با تحلیل و پایش اسپرد اوراق قرضه، میتوانید پیشبینی کنید که چگونه ارز یک کشور نسبت به
ارز کشور دیگر رفتار خواهد کرد و در نتیجه، این اطلاعات میتواند به شما در تصمیمگیری در معاملات فارکس کمک کند.
بله، توضیحات شما در مورد تأثیر اسپرد اوراق قرضه بر رفتار جفت ارزها بسیار مفید است.
زمانی که اسپرد اوراق قرضه بین دو کشور افزایش مییابد، معمولاً نشاندهنده افزایش تفاوت در نرخ بهره بین آن دو کشور است. این میتواند به این معنا باشد که بازده اوراق قرضه یک کشور نسبت به کشور دیگر بیشتر شده است. در نتیجه، سرمایهگذاران ممکن است به دنبال سرمایهگذاری در کشوری با بازدهی بالاتر باشند که باعث افزایش تقاضا برای ارز آن کشور و افزایش ارزش آن نسبت به ارز کشور دیگر میشود.
به عنوان مثال که شما ذکر کردید، وقتی اسپرد اوراق قرضه بین استرالیا و ایالات متحده افزایش یافت، باعث شد که سرمایهگذاران به سرمایهگذاری در استرالیا جذب شوند و ارزش دلار استرالیایی نسبت به دلار آمریکایی افزایش یابد.
اما هنگامی که بانک مرکزی استرالیا نرخ بهره را کاهش داد و اسپرد اوراق قرضه کم شد، تفاوت در بازده اوراق قرضه کاهش یافت. در نتیجه، سرمایهگذاران دیگر تمایل به سرمایهگذاری در استرالیا نداشتند و ارزش دلار استرالیایی کاهش یافت.
این موارد نشان میدهند که تأثیر اسپرد اوراق قرضه بر رفتار جفت ارزها واضح است و معاملهگران باید این تغییرات را به دقت پیشبینی و در معاملات خود در نظر بگیرند.
در اینجا یک مثال دیگر ارائه می گردد:
همانطور که می بینید با کاهش اسپرد بین اوراق قرضه انگلیس و اوراق قرضه امریکا، جفت ارز GBP/USD نیز ضعیف شده است.
بیایید یک خلاصه سریع از مباحث تا این نقطه داشته باشیم: اشاره کردیم که چگونه اختلاف در نرخ بازدهی میتواند به عنوان یک نمایانگر برای نوسانات قیمت ارز عمل کند.
هنگامی که اسپرد اوراق قرضه یا اختلاف نرخ بهره بین دو کشور افزایش مییابد، ارزش ارز کشور با بازده اوراق دارای درآمد ثابت بالاتر یا با نرخ بهره بالاتر، به طور کلی در مقابل ارز کشور دیگر افزایش مییابد.
اوراق بهادار با درآمد ثابت (شامل اوراق قرضه) از سرمایهگذاریهایی هستند که در بازههای زمانی مشخص، مبلغ ثابتی را به سرمایهگذار پرداخت میکنند.
اقتصادهایی که بازدهی بالاتری در اوراق بهادار با درآمد ثابت ارائه میدهند، باید سرمایهگذاری بیشتری جذب کنند.
این امر باعث میشود ارز آن کشور نسبت به اقتصادهایی با بازده کمتر در اوراق بهادار با درآمد ثابت، جذابتر باشد.
به عنوان مثال، گیلتس و یوریبورس را در نظر بگیرید (خودتان را نندازید! این نامها به اوراق قرضه انگلیس و اوراق بهادار اروپا اشاره دارند).
اگر یوریبورس نرخ بازدهی کمتری نسبت به گیلتس ارائه دهد، سرمایهگذاران ممکن است از سرمایهگذاری در بازار اوراق دارای درآمد ثابت منطقه یورو خودداری کنند و ترجیح دهند پول خود را در داراییهایی با بازده بالاتر سرمایهگذاری کنند.
به همین دلیل، ارز یورو ممکن است نسبت به ارزهای دیگر، به خصوص پوند، ضعیف شود.
این پدیده تقریباً در تمام بازارهای با درآمد ثابت برای هر ارزی مشاهده میشود.
میتوانید با بازدهی اوراق بهادار با درآمد ثابت برزیل را با اوراق بهادار با درآمد ثابت روسیه مقایسه کنید و از اختلاف نرخها برای پیشبینی رفتار رئال برزیل و روبل روسیه بهرهمند شوید.
یا میتوانید با بازدهی اوراق بهادار با درآمد ثابت ایرلند را با اوراق بهادار کرهجنوبی مقایسه کنید و ... خب، به اینجا میرسیم.
اگر میخواهید این همبستگیها را تست کنید، اطلاعات و دادههای مربوط به اوراق قرضه دولتی و شرکتی را میتوانید در دو وبسایت زیر بیابید:
همچنین میتوانید برای اطلاع از نرخ بازدهی اوراق قرضه یک کشور، به وبسایت دولت آن کشور مراجعه کنید. این آمار و وبسایتها معمولاً بسیار دقیق هستند چرا که تحت نظر دولتی قرار دارند.
در واقع، اکثر کشورها اوراق قرضه را به بازار عرضه میکنند، اما شاید بخواهید تنها در کشورهایی که ارز آنها ارز اصلی است، سرمایهگذاری کنید.
در زیر یک لیست از اوراق قرضه محبوب در سراسر جهان و نام مستعار هرکدام ارائه شده است:
بله، این یک نکته بسیار مهم است که اوراق قرضهها باید دارای مدت و سررسید یکسان باشند تا مقایسه معتبری صورت گیرد. زیرا در صورتی که اوراق قرضهها مدت و سررسید مختلفی داشته باشند، این مقایسه ممکن است به نتایج نادرستی منجر شود و تحلیلها مردود باشند.
بنابراین، معاملهگران و سرمایهگذاران باید همیشه مطمئن شوند که اوراق قرضههایی که مورد مقایسه قرار میدهند، دارای مدت و سررسید مشابه باشند. این کار به اطمینان از صحت تحلیلها و تصمیمگیریهای مالی کمک میکند و از احتمال بروز اشتباهات و خطاها کاسته میشود.
پس، قبل از هر تحلیل و مقایسهای، اهمیت دارد که اوراق قرضهها به دقت مورد بررسی قرار گیرند و این نکته مهم را در نظر گرفته شود که مدت و سررسید آنها یکسان باشد.