شکست های(بریک اوت) صحیح و فیک در فارکس
بر خلاف شیشه هایی که احتمالا در کودکی شکستید، شکست در دنیای معاملاتی فارکس متفاوت است!
و زمانی اتفاق می افتد که قیمت از یک دامنه ثابت یا بازه رنج معاملاتی “به بیرون شکسته شود” یا اصطلاحاً بریک اوت کند.
یک شکست همچنین احتمال دارد هنگامی رخ دهد که یک سطح مخصوص قیمتی مانند سطح حمایت و مقاومت، نقاط پیوت، سطوح فیبوناچی و غیره شکسته شود.
هدف از انجام معاملات بریک اوت عبارت است از، ورود به بازار، درست در زمانی که قیمت به یک سمت
می شکند، و سپس سود گرفتن از معامله تا زمانی که نوسانات قیمتی بخوابد.
شکست یا بریک اوت، با هشت ردیف آجر شروع میشود، هر ردیف به رنگ منحصر به فردی دارد.
ترتیب رنگها از پایین به بالا به ترتیب زرد، سبز، نارنجی، و سپس قرمز است.
امروز میخواهیم در مورد دینامیک معاملات شکستها در بازار فارکس صحبت کنیم، نه بازی بریک اوت یا حتی شکستها!
هنگام معامله با استراتژی شکست، مهم است بدانید که دو نوع شکست اصلی وجود دارد:
درک نوع شکستی که در حال وقوع است، به درک بهتر اتفاقات در بازار کمک میکند. این شکستها اهمیت دارند زیرا نمایانگر تغییرات در عرضه و تقاضا جفت ارزی هستند که آن را معامله میکنید. این تغییرات ممکن است به حرکات گستردهتری منجر شوند که فرصتهای بسیار خوبی را برای کسب سودهای بزرگتر فراهم کنند.
گاهی اوقات، زمانی که یک حرکت گسترده در یک جهت خاص در بازار رخ میدهد، قیمت معمولاً کمی توقف میکند. این اتفاق زمانی رخ میدهد که خریداران و فروشندگان در حال بررسی اقدامات بعدی خود هستند. به همین دلیل، یک دورهٔ تثبیت یا بازار رنج نامیده میشود که شما ممکن است شاهد آن باشید.
اگر تریدرها به این نتیجه برسند که روند آغازین صحیح بوده و قیمت همچنان تحت فشار در همان جهت باقی میماند، این به نتیجهای که شکست ادامهدهنده نامیده میشود، ادامه میدهد. میتوانید این روند را به عنوان "ادامه" روند آغازین تصور کنید، که بسیار زیرکانه است!
شکستهای بازگشتی
شکست بازگشتی به همان روال قبلی آغاز میشود، با این تفاوت که پس از دورهٔ تثبیت، معاملهگران تصمیم میگیرند که روند به اتمام رسیده است و قیمت را به جهت مخالف یا "معکوس" فشار میدهند. در نتیجه، شکست بازگشتی یا معکوس رخ میدهد.
تفاوت تنها این است که پس از دورهٔ تثبیت قیمت، تریدرهای فارکس به نتیجه میرسند که روند خسته شده و بنابراین قیمت را به جهت مخالف یا "معکوس" هل میدهند.
در اینجاست که با شکستهای "برگشتی" سر و کار داریم. آفرین که به سرعت گرفتید!
شکست های کاذب
اگرچه شروع معامله بر روی شکستها ممکن است هیجانآور باشد، اما مراقب باشید.
همانطور که لیونل مسی با حرکات فریبنده بدنش مدافعان را سرکار میگذارد، بازار نیز ممکن است ما را سرکار بگذارد و شکستهای کاذب یا جعلی ایجاد کند.
شکستهای کاذب زمانی رخ میدهند که قیمت سطح مشخصی را شکسته و از آن عبور میکند (مانند حمایت، مقاومت، مثلث، خط روند و غیره)، اما حرکت آن در ادامه سرعت نمیگیرد.
در واقع، آنچه احتمالاً شاهد آن بودهاید، یک جهش یا اسپایک کوتاه مدتی است که بدنبال آن، قیمت دوباره به محدوده معاملاتی خود بازمیگردد.
یک روش خوب برای ورود به معامله روی شکست این است که صبر کنید تا قیمت مجدداً به سطح اصلی که شکسته شده برگردد و سپس منتظر بمانید تا ببینید آیا برای ایجاد یک سقف یا کف جدید به سمت معکوس بازگشت میکند یا خیر (بسته به اینکه به کدام جهت پوزیشن میگیرید).
راه دیگری برای مبارزه با موارد فریبنده یا جعلی، این است که به محض دیدن اولین شکست، اقدام به گرفتن پوزیشن روی آن نکنید.
صبر کنید تا ببینید آیا قیمت در مسیر مورد نظر شما حرکت میکند یا خیر، و شانس خود را برای داشتن یک معامله سودآور افزایش دهید.
نکته منفی در این مواقع این است که ممکن است از برخی معاملات جا بمانید، زیرا گاهی اوقات قیمت با سرعت تمام به یک سمت حرکت میکند.
حالا در مورد اینکه چگونه شکستها را با استفاده از خط روند، کانال و مثلث معامله کنیم...
درست مانند جوش صورت که براحتی قابل مشاهده است، خوبی شکست (بریک آوت) در فارکس نیز این است که کشف آنها با چشم غیر مسلح بسیار آسان است!
برخلاف جوش صورت، حتی نیازی به آینه هم نیست!
به محض آشنا شدن با نشانه های شکست ، خواهید توانست معاملات بالقوه خوبی را به سرعت شناسایی کنید.
اکنون دیگر باید برای شما ساده باشد که با نگاه به نمودارها، الگوهای نموداری آشنا که نشاندهنده شکست برگشتی است، را تشخیص دهید.
در اینجا چند مورد از آنها را یادآوری میکنیم:
علاوه بر الگوهای نموداری، ابزارها و اندیکاتورهای گوناگون وجود دارند که میتوانید به عنوان کمکی جهت رفع کاستیهای موجود در زمینه شکست برگشتی از آنها استفاده کنید.
اولین راه برای شناسایی یک شکست احتمالی، ترسیم خطوط روند بر روی نمودار است.
برای ترسیم یک خط روند، کافیست به نمودار نگاه کرده و یک خط همراستا با روند فعلی ترسیم کنید.
هنگام ترسیم خط روند، بهترین کار این است که بتوانید حداقل دو سقف یا دو کف را بهم متصل کنید. هرچه سقفها یا کفهای بیشتری به هم متصل شوند، خط روند قویتر است.
خب، حال ببینیم چگونه میتوانید از خط روندها به نفع خود استفاده کنید؟ وقتی نمودار قیمتی به خط روند شما نزدیک میشود، دو اتفاق میتواند رخ دهد.
ما اینجا میخواهیم از مورد شماره 2، یعنی شکست روند، سود ببریم!
با این حال، تنها نگاه به نمودار قیمتی کافی نیست. اینجاست که استفاده از یک یا چند اندیکاتور که قبلاً در این درس ذکر شد میتواند به شما کمک فوقالعادهای کند.
در این مثال، با توجه به شکست خط روند EUR/USD، اندیکاتور مکدی حرکت نزولی را نشان میدهد.
با توجه به این اطلاعات، میتوان با اطمینان گفت که این شکست سبب خواهد شد تا روند نزولی یورو ادامه یابد و پایینتر کشیده شود. بنابراین به عنوان یک تریدر، بهتر است روی این جفت ارز فروش بگیریم.
روش دیگر برای شناسایی فرصتهای معاملاتی مربوط به شکست، ترسیم کانال روند است.
ترسیم کانالهای روند تقریباً دقیقاً مشابه ترسیم خطوط روند است با این تفاوت که پس از ترسیم خط روند، باید خط طرف دیگر را نیز اضافه کنید.
کانالها به این دلیل مفید هستند که شما میتوانید شکست در هر دو طرف روند را شناسایی کنید.
رویکرد ما نسبت به کانال، بسیار مشابه رویکرد ما نسبت به خط روند است. به این دلیل که منتظر میمانیم قیمت به یکی از خطوط کانال برسد و سپس اندیکاتورها را بررسی میکنیم تا در تصمیمگیری به ما کمک کنند.
در نمودار بالا دقت کنید که با شکسته شدن EUR / USD و رفتن به زیر خط پایینی کانال روند ، اندیکاتور مکدی یک حرکت نزولی شدید را نشان می دهد. این یک نشانه خوب برای فروش گرفتن بوده است!
سومین راهی که میتوانید فرصتهای معاملاتی مربوط به شکست را پیدا کنید، پیدا کردن مثلثهاست.
مثلثها زمانی تشکیل میشوند که قیمت بازار تصمیم به نوسانی شدن میگیرد و سپس شروع به تثبیت در یک بازه تنگ و محدود میکند.
هدف ما این است که در هنگام تثبیت قیمت بازار، موقعیتی را پیدا کنیم که در صورت رخ دادن شکست، بتوانیم روی حرکت قیمتی سود بزنیم.
3 نوع مثلث وجود دارد:
مثلثهای صعودی وقتی شکل میگیرند که یک سطح مقاومت وجود داشته و قیمت بازار همچنان کفهای بالاتری را زده است.
این نشانه این است که گاوها (خریداران) به آرامی دست بالا را در برابر خرسها (فروشندگان) میگیرند.
داستان یک مثلث صعودی از این قرار است که هر بار قیمت به سقف خاصی میرسد، معاملهگران متعددی در آن سطح حضور دارند که معتقد به فروش در آن سطح هستند و در نتیجه قیمت مجدد پایین میآید.
از طرف دیگر، معاملهگران متعددی نیز وجود دارند که معتقدند قیمت باید بالاتر رود و به محض افت قیمت، بالاتر از کف قیمت قبلی، خرید میگیرند.
نتیجه یک نزاع بین گاوها و خرسها است که در نهایت به شکل نوعی سردرگمی خود را نشان میدهد...
آنچه ما به دنبال آن هستیم ، شکستن به سمت بالا است زیرا مثلث های صعودی به طور کلی سیگنال خرید هستند. وقتی می بینیم سطح مقاومت دریده می شود ، تصمیم صحیح و مناسب ، خرید گرفتن خواهد بود.
مثلث نزولی
مثلث نزولی اصولاً نقطه مقابل مثلث صعودی است.
فروشندگان همچنان در حال حفظ فشار به خریداران هستند و در نتیجه، ما شاهد تشکیل سقفهای پایینتر هستیم که با سطح حمایت قوی برخورد میکنند.
به طور کلی مثلث های نزولی سیگنال های فروش هستند. برای بهره بردن از این امر ، هدف ما این است که در صورت شکست قیمت به زیر سطح حمایت ، خود را آماده فروش کنیم.
مثلثهای متقارن
سومین نوع مثلث، مثلث متقارن است.
به جای سطوح حمایت یا مقاومت افقی، هم خریداران و هم فروشندگان باعث شکلگیری کفهای بالاتر و سقفهای پایینتر شده و تقریباً در نقطه وسط، راس مثلث را تشکیل میدهند.
برخلاف مثلث های صعودی و نزولی که به طور کلی سیگنال های خرید و فروش هستند ، مثلث های متقارن هیچ حس جهت داری ندارند.
شما باید آماده معامله کردن شکست از هر دو طرف باشید!
در مثال مثلث متقارن ، شما باید خود را در موقعیتی قرار دهید که هم برای معامله شکست از بالا و هم برای معامله شکست از پایین آماده باشید.
در واقع این حالت زمان مناسب برای استفاده از سفارش OCO (لغو یکی با فعال شدن دیگری) است! جان؟ سفارش OCO را به خاطر نمی آورید؟ به سرعت واحد انواع مختلف سفارش را یکبار دیگر مرور کنید!
در این سناریو ، GBP / USD از بالا شکسته و صعود کرده و سفارش ورود یا خرید ما فعال شده است.
برای اینکه بتوانید انواع مختلف شکست در مثلث را به خاطر بسپارید، کافیست به جوشهای صورت فکر کنید.
مثلثهای صعودی معمولاً از بالا شکسته میشوند. بنابراین وقتی به مثلثهای صعودی فکر میکنید، یاد جوشهای روی پیشانی خود بیفتید.
مثلثهای نزولی معمولاً شکست از پایین دارند. بنابراین وقتی به مثلثهای نزولی فکر میکنید، به جوشهای چانه خود فکر کنید.
مثلثهای متقارن میتوانند هم از سمت بالا و هم از پایین بشکنند. بنابراین وقتی به مثلثهای متقارن فکر میکنید، هم یاد جوشهای چانه و هم یاد جوشهای پیشانی خود باشید.
در زیر یک یاد آورنده سریع و حال بهم زن خدمت شما ارائه می شود:
چندش است؟ اما مطمئنا آن را به خوبی به خاطر می سپارید!
همانطور که گفتیم، در صورتی که یک روند برای مدت زمان طولانی ادامه یابد و سپس قیمت شروع به استقرار کند، دو حالت زیر ممکن است رخ دهد:
آیا بهتر نبود که یک روش برای اعتبار سنجی شکست وجود داشت؟ کاش یک راه حفاظتی برای جلوگیری از وارد شدن به شکستهای جعلی وجود داشت…
خوب... راه حلی وجود دارد!
در واقع، چندین روش وجود دارد که میتوانید با استفاده از آنها تشخیص دهید که آیا روند در حال فرسایش است یا خیر، به عبارت دیگر آیا یک شکست برگشتی در حال رخ دادن است یا خیر.
شما باید درک خوبی از اندیکاتور مکدی پیدا کرده باشید. اگر اینطور نیست، بهتر است واحد ما در مورد اندیکاتور مکدی را یکبار دیگر مرور کنید.
اندیکاتور مکدی یکی از پرکاربرد ترین اندیکاتورهایی است که معاملهگران فارکس به دلایل مختلف از آن استفاده میکنند. این اندیکاتور در عین سادگی، قابل اعتماد است و میتواند به شما در یافتن مومنتوم قیمت و یا عدم وجود مومنتوم (شتاب قیمتی) کمک کند!
اندیکاتور مکدی را میتوان به روشهای مختلفی نمایش داد اما یکی از "جذابترین" راهها نگاه کردن به هیستوگرام آن است.
آنچه در واقع این هیستوگرام انجام میدهد نشان دادن اختلاف بین خط آهسته و خط سریع اندیکاتور مکدی است.
وقتی هیستوگرام بزرگتر میشود، به این معنی است که مومنتوم دارد قویتر میشود.
وقتی هیستوگرام کوچکتر میشود، به معنی این است که مومنتوم دارد ضعیف میشود.
پس چگونه میتوانیم از این اندیکاتور وقتی استفاده کنیم که میخواهیم یک برگشت روند را شناسایی کنیم؟ خوشحالم که این سوال را پرسیدید!
سیگنال معاملاتی واگرایی که قبلاً در مورد آن بحث کردیم را یادتان هست؟ که وقتی قیمت و اندیکاتورها در جهت مخالف یکدیگر حرکت میکنند این حالت رخ میدهد؟
از آنجا که مکدی شتاب یا مومنتوم را به ما نشان میدهد، منطقی خواهد بود که با روند گرفتن بازار، مومنتوم نیز افزایش یابد.
با این حال، حتی اگر در صورت ادامه روند مکدی شروع به کاهش کند، میتوان نتیجهگیری کرد که مومنتوم در حال کاهش بوده و ممکن است روند به پایان خود نزدیک شده باشد.
در تصویر بالا میبینید که هرچه قیمت بالاتر رفته، مکدی کوچکتر شده است.
این بدان معناست که حتی در حالی که قیمت روند داشته است، مومنتوم رفتهروفته محو شده است.
از این اطلاعات میتوان نتیجهگیری کرد که برگشت روند بسیار محتمل است.
RSI یکی دیگر از اندیکاتورهای مومنتوم است که برای تأیید شکستهای برگشتی مفید است.
اساساً، این اندیکاتور تغییرات بین قیمت بسته شدن و سقف و کف را برای یک دوره زمانی مشخص به ما میگوید. ما در اینجا چندان ریز نمیشویم، اما اگر میخواهید در این زمینه بیشتر بدانید، مروری بر درس ما در مورد اندیکاتور RSI داشته باشید.
از RSI میتوان به روش مشابه MACD استفاده کرد، زیرا این اندیکاتور نیز واگرایی ایجاد میکند. با شناسایی این واگراییها، میتوانید برگشت روندهای احتمالی را پیدا کنید.
با این حال، RSI برای یک کار دیگر نیز مناسب است. با استفاده از RSI میتوان دید که یک روند چه مدتی را در حالت اشباع خرید (بیشخرید) یا اشباع فروش (بیشفروش) به سر برده است.
یک نشانه رایج در مورد اینکه آیا بازار بیشخرید شده است یا خیر، این است که ببینیم RSI بالاتر از 70 است یا خیر. از طرف دیگر، یک نشانه رایج در مورد اینکه بازار بیشفروش است یا خیر، این است که ببینیم RSI زیر 30 حضور دارد یا خیر.
از آنجا که روندها حرکات قیمتی طولانیمدت در یک جهت هستند، بسته به جهت روند، اغلب ما شاهد حرکت RSI به داخل ناحیه بیشخرید / بیشفروش خواهیم بود.
اگر یک روند طولانیمدت سبب خوانش بیشفروش یا بیشخرید شده است و شروع به حرکت به داخل محدوده RSI کند، این نشان خوبی است که روند ممکن است برگردد.
در همان مثال قبلی، RSI نشان میدهد که بازار حدود 1 میلیارد روز در حالت بیشخرید بوده است (البته نه انقدر زیاد).
بازگشت RSI به زیر 70، به خوبی نشان دهنده این است که داریم به برگشت روند نزدیک میشویم.
شکستها به عنوان یک جزء رایج در میان تریدرهای معتبر در بازار فارکس به شمار میروند.
این امر قابل فهم است، آیا نه؟
زمانی که قیمت سرانجام از سطح حمایت یا مقاومت عبور کرده و از آن خارج میشود، انتظار میرود که به همان جهت ادامه حرکت دهد که شکسته شده است.
ضروری است که میزان قدرت و مومنتومی که ایجاد شده است، به اندازه کافی باشد تا قیمت بتواند از آن سطح خارج شود، نه؟
به نظر میرسد که حالا زمان مناسبی است تا باد
بانها را بلند کنیم. حالا هوا و دریا آماده به انداختن قایق صاف و عالی است. تنها چیزی که باید انجام دهید، صبر کردن تا آن لحظه است...
بله، صبر کنید...
جان؟!؟ چی شد؟! برای استراتژی “نان و کره و مربا و پایان این همه انتظار و گرسنگی در دنیا” چه اتفاقی افتاد؟
آخر داستان: فقط شما ماندید و سس گوجه فرنگی یک بار مصرف و چای و بیسکویت! مثل تام هنکس در فیلم The Terminal
یک نکته مهم دربارهٔ سطوح حمایت و مقاومت وجود دارد: آنها مناطقی هستند که در آن میتوان انتظار پاسخ قیمتی قابل پیشبینی را داشت.
سطوح حمایت مناطقی هستند که با فشار خرید، میتوانند فشار فروش را تسخیر کرده و روند نزولی را متوقف یا به سمت بالا برگردانند.
حتی اگر قیمت یک سطح حمایت قوی را شکسته و فرصت خرید خوبی را برای تریدران فراهم کند، این همچنان معتبر خواهد بود.
سطوح مقاومت نیز به شکل مشابه با سطوح حمایت عمل میکنند، اما به صورت برعکس. این سطوح میتوانند روند صعودی را متوقف یا حتی برعکس کنند.
سطوح مقاومت مناطقی هستند که فشار فروش میتواند فشار خرید را متوقف کرده و قیمت را به سمت پایین برگرداند.
سطوح مقاومت قوی، حتی اگر قیمت موقتاً از سطح مقاومت عبور کند و فرصت فروش مناسبی را برای تریدران ایجاد کند، همچنان معتبر خواهد بود و به تریدران کمک میکند.
در قسمت بعدی، به بررسی دقیقتر و جزئیات شکستهای فریبنده و جعلی خواهیم پرداخت و توضیح خواهیم داد که چرا معامله کردن با آنها و چگونه میتوان از آنها سود برد.
یکی از موارد مهم که باید در نظر داشته باشید، شکستهای جعلی یا کاذب است. این شکستها ممکن است انتظارات شما را به خطر بیندازند. به عنوان مثال، یک سطح حمایت مهم که شکسته میشود، ممکن است باعث تشویش شما شود و فرصتهای معاملاتی نادرستی را به شما ارائه دهد.
برای مقابله با شکستهای جعلی، شما باید به دقت الگوها و سیگنالهای دیگری که اطراف شکستها ایجاد میشوند، توجه کنید. همچنین، استفاده از سیستمهای مدیریت ریسک موثر میتواند به شما کمک کند تا از اثرات ناخواسته شکستهای جعلی کاذب کمترین آسیب را ببینید.
محوسازی شکستها به معنای معامله در جهت مخالف با جهت شکست است. به عبارت دیگر، اگر یک سطح حمایت مهم شکسته شود، شما به جای خرید، به فروش میپردازید و بالعکس.
این استراتژی برای مقابله با شکستهای جعلی کارآمد است، زیرا شما در واقع در جهت عکس معامله میکنید و از تأثیرات ناخواسته شکستهای جعلی کاذب جلوگیری میکنید.
توجه: محوسازی شکستها یک استراتژی کوتاهمدت است و بهطور کلی برای تریدران بلندمدت توصیه نمیشود.
در محو سازی شکست ها، به یاد داشته باشید که باید بین خط روند و قیمت همیشه فضا وجود داشته باشد.
اگر بین خط روند و قیمت شکاف یا اصطلاحا گپ وجود داشته باشد، به این معنی است که قیمت بیشتر در جهت روند حرکت می کند و دور از خط روند قرار دارد.
به مثال زیر توجه کنید، بودن فضا بین خط روند و قیمت اجازه می دهد که قیمت دوباره به سمت خط روند برگردد، حتی شاید آن را هم بشکند و فرصت های محو سازی ایجاد کند.
سرعت حرکت قیمت نیز بسیار مهم است.
اگر قیمت به صورت لاک پشتی به خط روند نزدیک شود، امکان وقوع یک شکست کاذب محتمل است.
با این وجود، حرکت سریع قیمت به سمت خط روند می تواند یک شکست موفقیت آمیز را رقم زند.
در حرکت سریع قیمت، شتاب یا مومنتوم می تواند قیمت را از خط روند عبور دهد و ورای آن ببرد.
در این شرایط، بهتر است که به محو سازی شکست فکر نکنید.
چگونه شکست های خط روند را محو سازی کنیم؟
در واقع این کار بسیار ساده است. کافیست وقتی قیمت دوباره به داخل بازگشت، وارد بازار شوید.
با این کار می توانید مسیر امن را انتخاب کرده و اقدام عجولانه نداشته باشید. نباید بالا یا زیر خط روند فروش بگیرید! آنهم فقط برای اینکه بعداً بفهمید که شکست واقعی بوده یا خیر!
به مثال زیر توجه کنید. بیایید با کمی بزرگ نمایی به نقاط ورود احتمالی اشاره کنیم.
با توجه به این نکات، میتوانید بهترین استراتژی را برای معامله با شکستها و شکستهای کاذب در بازار مالی پیدا کنید و از این الگوهای نموداری به نحو احسن استفاده کنید.