تحلیل بنیادی (فاندامنتال)
بهترین راه برای درک تحلیل بنیادی در بازار فارکس این است که مباحث آن را با موضوعاتی که در دوره آموزشی دانشکده پیپکده مطرح شدهاند، مرتبط کنیم.
در تحلیل بنیادی، شما با مفاهیم اقتصادی اساسی و رویدادهای مهمی که بر روند بازار تأثیر میگذارند، آشنا میشوید. این مفاهیم میتوانند شامل اطلاعات اقتصادی، اخبار سیاسی و اقتصادی، رویدادهای جهانی، و دادههای مالی و اقتصادی مختلف باشند.
با درک این مفاهیم و رویدادها، شما میتوانید پیشبینیهای دقیقتری در مورد رفتار بازار داشته باشید و تصمیمگیریهای بهتری در مورد معاملات فارکس انجام دهید. به عنوان مثال، اگر شما میدانید که یک کشور قصد افزایش نرخ بهره را دارد، ممکن است این تصمیم تأثیر مستقیمی بر ارزش ارز آن کشور داشته باشد. در نتیجه، شما میتوانید به عنوان یک تریدر، تصمیمگیری مناسبی برای ورود یا خروج از یک معامله را انجام دهید.
به طور کلی، تحلیل بنیادی به شما کمک میکند تا بهترین استفاده را از اطلاعات اقتصادی و رویدادهای جهانی برای تصمیمگیریهای معاملاتی در بازار فارکس بکنید. این نوع تحلیل به شما ابزارهای لازم برای تشخیص الگوها و روندهای بازار فراهم میکند، که این امر به شما کمک میکند تا به عنوان یک تریدر موفق در بازار فارکس عمل کنید.
تحلیل بنیادی در واقع بررسی و تفسیر اطلاعات و رویدادهای مربوط به اقتصاد است، اما برای درک آن نیازی به دانش عمیق در زمینه اقتصاد و اطلاعات هستهای نیست. به شما توصیه میشود که هر روز از صفحات تقویم اقتصادی بازدید کنید تا از اخبار اقتصادی آینده آگاه شوید. تحلیل بنیادی میتواند به شما در ارزیابی شرایط آینده اقتصاد کمک کند، اما برای پیشبینی جهت قیمت ارز ممکن است به اندازه دیگر ابزارها مؤثر نباشد. این نوع تحلیل اغلب دارای مناطق خاکستری است، زیرا اطلاعات بنیادی که به صورت گزارشها، آمارهای اقتصادی یا بیانیههای تغییر سیاستهای پولی منتشر میشوند، ممکن است نسبت به اندیکاتورها و شاخصهای تکنیکال ابهامات بیشتری داشته باشند.
این نوع تحلیل به شما کمک میکند تا روندها و رویدادهای مهم در اقتصاد را درک کنید و از آنها برای تصمیمگیری در معاملات فارکس بهره ببرید، اما باید به این نکته توجه داشته باشید که تحلیل بنیادی تنها یکی از ابزارهایی است که تریدرها میتوانند استفاده کنند و در نظر گرفتن سایر عوامل نیز بسیار حیاتی است.
بازار اغلب تحت تأثیر احساسات و واکنشهای مردم قرار میگیرد، که این احساسات ممکن است بر اساس گزارشهای اقتصادی یا ارزیابی شرایط فعلی بازار شکل گیرد.
اگرچه با آزمایش هزاران نفر، هر کدام با احساسات و ایدههای مختلف، اما میتوان این را متصور شد که تحلیل بنیادی هیچ قطعیتی ندارد.
استفاده از آخرین دادههای بنیادی نمیتواند به صورت صد درصدی پیشبینی کند که یک جفت ارز به کدام سمت حرکت خواهد کرد.
با این وجود، این نکته نباید منجر به نادیده گرفتن تحلیل بنیادی شود.
با توجه به حجم عظیم دادههای بنیادی موجود، بسیاری از افراد نمیتوانند آنها را به سختی درک کنند و ممکن است تنها یک گزارش خاص را درک کنند، اما قادر به ترسیم تصویر کلی اقتصادی نباشند. این نیازمند زمان و درک عمیقتری از دادههاست.
بیشتر دادههای بنیادی معمولاً فقط برای یک ارز گزارش میشوند، در حالی که برای ارز دیگر نیز نیاز به دادههای بنیادی داریم تا بتوانیم آنها را مقایسه کرده و تصویر دقیقی از آنها بدست آوریم.
آیا تحلیل بنیادی بهتر است یا تحلیل تکنیکال؟ این سوال متداولی است که معمولاً برای تریدرها پیش میآید.
بیشتر افراد متوجهاند که هر دو روش دارای طرفداران و عاشقان خود است. ترکیبی از این دو میتواند به شما این امکان را بدهد که از همه جوانب و زوایا بهرهمند شوید.
توصیه میشود که از هر دو استفاده کنید. استراتژیهای تمرکز شده بر تحلیل تکنیکال، زمانی که یک رویداد کلیدی بنیادین رخ میدهد، ممکن است تنها به نابودی حساب منجر شود. به همین ترتیب، تریدرهای صرفاً بنیادی فرصتهای کوتاهمدت را که الگوها و سطوح تکنیکال نشان میدهند، از دست میدهند.
ترکیبی از تحلیل تکنیکال و بنیادی به شما این امکان را میدهد که تمام جوانب بازار را در نظر بگیرید. شما میتوانید از اطلاعات یک رویداد خبری برنامهریزی شده آگاه شوید، اما در کنار آن میتوانید الگوها و آرایشهای تکنیکالی مختلف را که بازیگران اصلی بازار بر روی آنها تمرکز کردهاند شناسایی و بهرهمندی کنید.
وقتی که بانک مرکزی نرخ بهره را افزایش میدهد، هدف اصلی آن کاهش فعالیت اقتصادی و کنترل تورم است. این اقدام باعث میشود که وامدهی کاهش یابد و مصرف کنندگان و شرکتها تمایل کمتری به گرفتن وام داشته باشند، که در نتیجه فعالیت اقتصادی کاهش مییابد. همچنین، با افزایش نرخ بهره، نگهداری پول نقد جذابیت بیشتری پیدا میکند و مردم تمایل بیشتری به سرمایهگذاری در صندوقهای پسانداز و سپردههای بانکی دارند.
از طرف دیگر، کاهش نرخ بهره باعث افزایش فعالیت اقتصادی و رونق خردهفروشی و سرمایهگذاری میشود. با کاهش نرخ بهره، وامدهی تسهیل مییابد و مصرف کنندگان و شرکتها تمایل بیشتری به گرفتن وام دارند که به تحریک رشد اقتصادی کمک میکند.
به طور کلی، تنظیم نرخ بهره توسط بانکهای مرکزی یکی از ابزارهای اصلی برای کنترل و مدیریت اقتصاد است و تأثیرات آن بر اقتصاد به طور گستردهای حس میشود.
نرخ بهره ارتباط مستقیمی با بازار فارکس دارد و بر تصمیمگیری سرمایهگذاران تأثیرگذار است. افزایش نرخ بهره در یک کشور معمولاً منجر به تقویت ارز آن کشور میشود، زیرا باعث جذب سرمایهگذاریهای بیشتری میشود که به دنبال بهرهبرداری از نرخ بهره بالاتر هستند. از طرف دیگر، کاهش نرخ بهره معمولاً باعث ضعیف شدن ارز مربوطه میشود، زیرا باعث جذب سرمایهگذاران کمتری میشود.
به عنوان مثال، فرض کنید که نرخ بهره در یک کشور افزایش یافته باشد. این باعث میشود سرمایهگذاران بیشتری در این کشور سرمایهگذاری کنند تا بهرهی بالاتری کسب کنند. این موضوع تقاضا را برای ارز آن کشور افزایش میدهد و ممکن است باعث تقویت ارز آن کشور نسبت به سایر ارزها شود.
بنابراین، نرخ بهره یکی از عوامل اساسی است که بازیگران بازار فارکس آن را در نظر میگیرند و بر اساس آن تصمیمگیری می کنند.
انتظارات نرخ بهره میتواند اثرات قابل توجهی بر بازار فارکس داشته باشد. تریدرها باید با دقت انتظارات نرخ بهره را پیشبینی کنند تا بتوانند بهترین تصمیمات را در معاملات خود بگیرند.
تحلیل Fed Dot Plot که توسط فدرال رزرو آمریکا ارائه میشود، یکی از ابزارهای مهم برای نظارت بر انتظارات نرخ بهره است. این تحلیل نشان میدهد که اعضای کمیته بازار باز فدرال رزرو انتظار دارند نرخ بهره در آینده چگونه تغییر کند. این اطلاعات میتوانند به معاملهگران کمک کنند تا بهترین تصمیمات را در مورد معاملات خود بگیرند.
همچنین، تفاوت نرخ بهره بین دو کشور یکی از عوامل مهمی است که تریدرهای فارکس باید در نظر داشته باشند. این تفاوت، معمولاً به عنوان اسپرد شناخته میشود و میتواند به تریدرها کمک کند تا فرصتهای معاملاتی بهتری را شناسایی کنند.
به طور کلی، درک انتظارات نرخ بهره و تفاوتهای نرخ بهره میتواند به تریدرهای فارکس کمک کند تا تصمیمات موثرتری را در مورد معاملات خود بگیرند و بازدهی بهتری داشته باشند.
هنگامی که اختلاف نرخ بهره افزایش می یابد به تقویت ارز با نرخ بهره بالاتر کمک می کند، در حالی که اختلاف نرخ بهره کاهشی برای ارز با نرخ بهره پایین تر مثبت است.
در مواردی که نرخ بهره دو کشور در جهت خلاف بکدیگر حرکت کنند، اغلب سبب ایجاد بزرگترین نوسانات بازار می شود.
افزایش نرخ بهره در یک ارز در کنار کاهش نرخ بهره ارز دیگر، معادله و عاملی عالی برای ایجاد نوسانات شدید است!
تفاوت میان نرخ بهره اسمی و نرخ بهره واقعی بسیار مهم است و معمولاً برای تصمیمگیریهای مالی و اقتصادی به کار میرود.
تفاوت میان این دو نرخ بهره مهم است زیرا نرخ بهره واقعی نشان میدهد که به طور واقعی سرمایهگذاری یا پسانداز ما چقدر درآمدزا خواهد بود، در حالی که نرخ بهره اسمی فقط یک نگاه سطحی به قضیه ارائه میدهد.
از طرف دیگر ، بازارها روی این نرخ تمرکز نمی کنند بلکه تمرکز آنها بیشتر روی نرخ بهره واقعی است.
اگر شما اوراق قرضه ای داشتید که دارای بازدهی اسمی 6٪ بود، اما نرخ تورم سالانه 5٪ بود، در این حالت بازده واقعی اوراق قرضه 1٪ خواهد بود.
این یک تفاوت بزرگ است، بنابراین به یاد داشته باشید که همیشه این دو نرخ را از هم متمایز سازید!
همانطور که قبلاً اشاره شد، دولتها و مقامات بانک مرکزی، بهمنظور دستیابی به آزادی عمل یا اهداف خاص اقتصادی، سیاستهای پولی را تدوین میکنند.
بانکهای مرکزی و سیاستهای پولی در تعامل مستقیم با یکدیگر قرار دارند، بنابراین نیاز به مراعات هرکدام از این اجزا است، و نمیتوان از یکی آنها صحبت کرد و دیگری را نادیده گرفت.
گرچه برخی از اختیارات و اهداف بانکهای مرکزی در جهان مشابه یکدیگر است، هر یک اهداف خاص خود را دارند که مبتنی بر ویژگیهای اقتصادی منحصر به فرد کشورهای خودشان است.
سیاستهای پولی در کل به حفظ و ثبات قیمتها و رشد اقتصادی متمرکز شدهاند.
بانکهای مرکزی برای دستیابی به اهداف خود، اغلب از سیاستهای پولی به منظور کنترل موارد زیر استفاده میکنند:
درست است، سیاستهای پولی انقباضی زمانی اجرا میشود که بانک مرکزی یک کشور تصمیم میگیرد که حجم پول در گردش را کاهش دهد. این اقدام معمولاً با افزایش نرخ بهره همراه است، زیرا افزایش نرخ بهره میتواند تشویقی برای سرمایهگذاری در بانکها باشد، در حالی که قرض گرفتن پول بهصورت گرانتر میشود.
سیاستهای پولی انقباضی عمدتاً هدف دارند که کاهش فعالیت اقتصادی و کنترل تورم را فراهم کنند. با کاهش حجم پول در گردش، مصرف کاهش مییابد و بهتبع آن قیمتها و تورم کاهش مییابد.
در این نوع سیاست پولی، تحریمهایی مانند افزایش نرخ بهره، کاهش حجم پول در گردش و افزایش رزرو الزامی بانکها ممکن است اجرا شود تا به مقابله با تورم و کنترل افزایش قیمتها کمک کند.
سیاست همسازی پولی با هدف ایجاد رشد اقتصادی از طریق پایین آوردن نرخ بهره اجرا میشود، در حالیکه سیاست پولی در شرایط مالی محدود، با افزایش نرخ بهره، سعی در کنترل تورم یا مهار رشد اقتصادی دارد.
و در نهایت، سیاست پولی خنثی هدف ایجاد رشد یا مبارزه با تورم را ندارد.
نکته مهمی که باید در مورد تورم به یاد داشته باشیم، این است که بانکهای مرکزی معمولاً یک هدف تورمی را در ذهن دارند، مثلاً 2٪.
گاهی این هدف بهصورت رسمی اعلام نمیشود و تنها بهطور کلی ذکر میشود، اما عملکرد و تمرکز سیاستهای پولی بر آن است که به این مقدار نسبت به تورم برسد.
بانکهای مرکزی میدانند که مقداری تورم مفید است، اما تورم ناپایدار ممکن است اعتماد مردم به اقتصاد، اشتغال و در نهایت پول را تضعیف کند.
بانکهای مرکزی با توجه به سطح تورم مورد هدف، به فعالان بازار کمک میکنند تا بهتر درک کنند چگونه بانک مرکزی در فضای اقتصادی فعلی عمل میکند.
به مثال زیر توجه کنید:
در ژانویه 2010، تورم انگلیس ناگهان از 2.9٪ به 3.5٪ افزایش یافت. با توجه به هدف 2٪، نرخ 3.5٪ جدید بسیار بیشتر از حد مطمئن بانک انگلیس بود.
مروین کینگ، رئیس کل وقت بانک مرکزی انگلستان، به مردم اطمینان داد که عوامل موقتی و زودگذر باعث این افزایش ناگهانی شدهاند و نرخ تورم با مداخله از سوی بانک مرکزی انگلستان به زودی کاهش خواهد یافت.
اینکه گفتههای او بعدها ثابت شده یا خیر، موضوع مورد بحث ما نیست. ما فقط میخواهیم نشان دهیم که وقتی بازار میفهمد چرا بانک مرکزی درباره تعیین نرخ بهره کاری میکند یا چرا نمیکند، بهترین موقعیت را دارد.
به زبان ساده، تریدرها و بانکهای مرکزی ثبات را دوست دارند.
اقتصادها ثبات را دوست دارند. دانستن اینکه هدفهای تورمی وجود دارد، به تریدر کمک میکند تا درک بهتری از رفتار بانک مرکزی در مواجهه با فضای اقتصادی فعلی داشته باشند.
درست است، سیاستهای پولی عموماً به صورت تدریجی و با توجه به شرایط اقتصادی اجرا میشوند. افزایش ناگهانی نرخ بهره به اندازهای که شما ذکر کردید میتواند به طور قابل توجهی تأثیرگذار باشد و باعث آشوب در بازارهای مالی شود. بنابراین، بانکهای مرکزی عموماً ترجیح میدهند تغییرات را به صورت تدریجی و در مقیاسهای کوچک اعمال کنند تا شوکهای ناخواسته را جلوگیری کنند و به ثبات اقتصادی کمک کنند.
همچنین، تغییرات در نرخ بهره معمولاً به دلیل بررسی دقیق اطلاعات اقتصادی و توسعههایی مانند رشد اقتصادی، نرخ تورم، بیکاری، وضعیت بازار کار و دیگر عوامل مرتبط صورت میگیرد. این تغییرات براساس تحلیلهای دقیق از وضعیت فعلی و پیشبینیهایی برای آینده اتخاذ میشوند.
با این وجود، هرگز نمیتوان پیشبینی کرد که چقدر طول میکشد تا یک تغییر در نرخ بهره به ثمر برسد، زیرا این بستگی به متغیرهای متعددی دارد از جمله واکنش بازارهای مالی، واکنش مصرفکنندگان و سرمایهگذاران، و دیگر عوامل اقتصادی.
درست مانند تریدرهای فارکس که برای اقدام بعدی خود داده ها و آمار را جمع آوری و مطالعه می کنند، بانک مرکزی نیز کار مشابهی انجام می دهد، با این تفاوت که باید تمرکز آنها بر کل اقتصاد باشد و فرایند تصمیم گیری خود را با در نظر گرفتن کل اقتصاد انجام دهند، نه فقط یک معامله.
افزایش نرخ بهره می تواند مانند زدن روی ترمز هنگام رانندگی باشد. در حالی که کاهش نرخ بهره می تواند مانند پا گذاشتن روی گاز باشد اما توجه داشته باشید که مصرف کنندگان و مشاغل کمی آهسته تر به این تغییرات واکنش نشان می دهند.
این تاخیر زمانی بین تغییر در سیاست پولی و تأثیر واقعی آن بر اقتصاد می تواند یک تا دو سال طول بکشد.
بنظرتان وی چه نوع سیاست پولی را دنبال می کند؟ انقباضی؟ انبساطی؟ خنثی؟
تا به اینجا به این نتیجه رسیدهایم که قیمت ارز تحت تأثیر قوی تغییرات نرخ بهره در یک کشور قرار میگیرد.
میدانیم که نگرش بانک مرکزی نسبت به اقتصاد و استقرار قیمتها نقش بسزایی در تعیین نرخ بهره دارد، و این موضوع بر سیاستهای پولی تأثیر میگذارد.
مدیریت بانکهای مرکزی مشابه دیگر حوزههای کاری است، زیرا دارای یک رهبر، یک مدیر کل یا یک رئیس هستند.
نقش این فرد این است که صدای بانک مرکزی باشد و اعلام کند که سیاست پولی به چه سمتی میرود. این موضوع به نوعی مشابه زمانی است که جف بزوس یا وارن بافت به میکروفون میروند! به عبارت دیگر، همه مردم گوش میدهند.
لذا با در نظر گرفتن مبحث فیثاغورث (که a² + b² = c²)، آیا منطقی نیست که به گفتگوهای این افراد (بانکهای مرکزی) با دقت گوش فرا دهیم؟
با توجه به مسأله پیچیده اتحاد مزدوج، پاسخ مثبت است!
البته، اهمیت دارد که بدانیم که سیاست پولی در آینده احتمالاً چه تغییراتی خواهد داشت. اما اخبار خوب این است که پل ارتباطی بانکهای مرکزی با بازار بهبود یافته و در حال گسترش است.
آیا واقعاً ما مفهوم میکنیم که آنها چه میگویند یا خیر؟ این یک داستان دیگر است.
لذا، دفعه بعد که جرومی پاول یا کریستین لاگارد سخنرانی میکنند، گوشهای خود را تیز کنید. چه بهتر که حتی از تقویم اقتصادی نیز استفاده کنید تا پیش از آغاز سخنرانی، با آمادگی کامل پشت سیستم باشید.
گرچه رئیس یک بانک مرکزی تنها فردی نیست که تصمیمات مرتبط با سیاست پولی را برای یک کشور (یا منطقه) اتخاذ میکند، اما گفته او نه تنها نمیتواند نادیده گرفته شود، بلکه باید مثل آیههای آسمانی گوش فرا داده شود.
البته ممکن است کمی زیادهروی کرده باشیم، اما شما مفهوم ما را درست گرفتهاید.
همه مسئولان بانک مرکزی چنین جایگاهی ندارند.
سخنرانیهای رئیس بانک مرکزی به نوعی باعث تحریک بازار میشوند و واکنش بازار را در پی دارند، بنابراین حواستان به حرکات سریع بازار پس از سخنرانی باشد.
سخنرانیها میتوانند شامل مواردی نظیر تغییرات نرخ بهره (افزایش، کاهش یا حفظ)، بحث در مورد نرخ رشد اقتصادی و چشمانداز آن و یا اطلاعیههای سیاستهای پولی که تغییرات آتی را ترسیم میکند، باشند.
اگر هم قادر به پیگیری سخنرانی یا اخبار زنده نیستید، ناامید نشوید. همان لحظه که سخنرانی یا اطلاعیه به یادنداشته میشود، خبرگزاریهای سراسر جهان اطلاعات را در دسترس عموم قرار میدهند.
تحلیلگران ارزی و معاملهگران سعی میکنند گزارشات و سخنرانیها را به عنوان یک نوع اخبار میانبر بگیرند و در هنگام تغییر نرخ بهره یا اطلاعات مربوط به رشد اقتصادی، با دقت بیشتری این کار را انجام میدهند.
اگر معاملهگران فارکس اطلاعات و اظهارنظرها را هماهنگ با توقعات فعلی بازار نبینند، واکنش بیشتری به تحرکات بانک مرکزی و تغییرات نرخ بهره نشان میدهند، همانطور که با انتشار سایر گزارشات اقتصادی یا شاخصها در زمانهایی که با توقعات مطابق نیستند، بازار واکنش نشان میدهد.
با توجه به افزایش شفافیت توسط بانکهای مرکزی، پیشبینی روند اجرای سیاست پولی با گذر زمان، رفته رفته آسانتر شده است.
با این حال همیشه احتمال وجود دارد که بانک مرکزی چشمانداز خود را کمی تغییر دهد و شدت آن را تنظیم کند.
در این شرایط، نوسانات بازار افزایش مییابند و بازار متلاطم میشود، لذا باید با احتیاط بر روی پوزیشنهای فعلی و جدید خود عمل کنید!
در ادبیات غربی، شاهین نماد مبارزهطلبی و تهاجم بوده و کبوتر نماد صلح و آرامش است.
بانک مرکزی میتواند بسته به رویکرد خود در مواجهه با شرایط خاص اقتصادی، هاوکیش یا داویش در نظر گرفته شود.
بانک مرکزی وقتی حتی با وجود آسیب به رشد اقتصادی و اشتغال، برای مبارزه با تورم، بدنبال افزایش نرخ بهره است، “شاهین” یا اصطلاحاً هاوکیش توصیف می شود.
آنها به “هاوکیش” معروف هستند و از کلماتی نظیر “بدتر شدن شرایط” و “افزایش نرخ” استفاده می کنند.
به عنوان مثال، “بانک مرکزی انگلستان به وجود تورم بالا اشاره می کند.”
اگر بانک مرکزی انگلستان طی یک بیانیه رسمی اعلام کند که برای کاهش تورم، تمایل به افزایش نرخ بهره دارد، می توان بانک مرکزی انگلستان را هاوکیش قلمداد کرد.
از طرف دیگر (شاید هم از سوی دیگر)، بانک مرکزی وقتی طرفدار اشتغال و رشد اقتصادی از طریق تصویب نرخ بهره شدیداً پایین است، “داویش” توصیف می شود.
آنها همچنین تمایل دارند که نسبت به یک رویداد یا خبر اقتصادی خاص اساساً موضع یا دیدگاه غیر هجومی داشته باشند.
آنها به عنوان داویش شناخته می شوند و از کلماتی مانند “آرام کردن” و “نرمش” استفاده می کنند.
بانک های زیادی را “روی پرچین” پیدا خواهید کرد، که هم گرایش های هاوکیش و هم گرایش های داویش دارند. با این حال، چهره های واقعی در شرایط ناآرام و بحرانی بازار، خودشان را نشان می دهند.
در زیر خلاصه ای از تفاوت سیاست های پولی بانک های هاوکیش و داویش:
چندین عامل بنیادی وجود دارد که سبب قوی شدن یا ضعیف شدن ارزهای اصلی در بلند مدت گشته و می توانند بر تصمیمات یک تریدر فارکس تأثیر گذار باشند.
کار را از مباحث آسان یعنی اقتصاد و چشم انداز مورد انتظار مصرف کنندگان، مشاغل و دولت ها آغاز می کنیم.
تشخیص قوی بودن اقتصاد مصرف کننده کار دشواری نیست!
در چنین شرایطی مصرف کنندگان شاد هستند، احساس امنیت می کنند و پول خود را خرج می کنند. شرکت ها با کمال میل این پول را می گیرند و می گویند، “خوبه، در حال کسب درآمد هستیم! فوق العاده است! حالا …، با این همه پول چه کنیم؟”
شرکت هایی که پول دارند ، پول خرج می کنند. و همه اینها درآمد سالم مالیاتی برای دولت ایجاد می کند.
آنها هم جوگیر شده و به این ترتیب شروع به خرج کردن پول می کنند. حال همه در حال خرج کردن هستند و این می تواند بر اقتصاد تأثیر مثبتی بگذارد.
از طرف دیگر، اقتصادهای ضعیف معمولاً مصرف کنندگانی دارند که هزینه نمی کنند، مشاغلی دارند که هیچ درآمدی نداشته و در نتیجه هزینه نمی کنند، بنابراین دولت تنها کسی است که همچنان هزینه می کند. متوجه منظور ما شدید.
هم چشم اندازهای مثبت و هم چشم اندازهای منفی اقتصادی می توانند تأثیر مستقیمی بر بازارهای ارز داشته باشند.
متداول ترین معیار سنجش رشد اقتصادی، تولید ناخالص ملی است.
GDP به معنای “تولید ناخالص ملی” است و بیانگر مجموع ارزش پولی کلیه خدمات و کالاهای تولید شده نهایی (و فروخته شده) در داخل یک کشور طی یک بازه زمانی (معمولاً یک سال) است.
تولید ناخالص ملی یک عکس فوری از اقتصاد یک کشور را در اختیار ما می گذارد، که از آن برای تخمین اندازه اقتصاد و نرخ رشد اقتصاد استفاده می شود.
در تصویر زیر از سایت HowMuch.net اقتصاد جهانی 86 تریلیون دلاری با یک نمودار نشان داده شده است:
همانطور که می بینید:
جهانی سازی، پیشرفت علم و فن آوری و اینترنت همگی در تسهیل فرآیند سرمایه گذاری پول شما در هر نقطه از جهان، سهم داشته اند. دیگر مهم نیست خانه شما کجا باشد.
فقط چند کلیک (یا برای افرادی که در عهد ژوراسیک سال های 2000 زندگی می کنند یک تماس تلفنی) فاصله دارید تا پول خود را در بورس اوراق بهادار نیویورک یا لندن سرمایه گذاری کرده و یا در Nikkei یا Hang Seng معامله کنید و یا با باز کردن یک حساب معاملاتی فارکس اقدام به معامله دلار آمریکا، یورو، ین و حتی جفت ارزهای فرعی کنید.
جریان سرمایه، میزان پولی که به دلیل خرید و فروش سرمایه گذاری ثابت به اقتصاد یک کشور وارد می شود و از آن خارج می شود، را اندازه گیری می کنند.
نکته مهم که همیشه باید به آن توجه کنید تراز جریان سرمایه است که می تواند مثبت یا منفی باشد.
وقتی کشوری دارای تراز جریان سرمایه مثبت است، سرمایه گذاری های خارجی که وارد کشور می شود بیشتر از سرمایه گذاری هایی است که از کشور خارج می شود.
تراز جریان سرمایه منفی دقیقاً برعکس است. سرمایه گذاری های خروجی از کشور به مقصد کشور خارجی، بیشتر از سرمایه گذاری های ورودی است.
با ورود سرمایه گذاری بیشتر به یک کشور، تقاضا برای ارز آن کشور افزایش می یابد زیرا سرمایه گذاران خارجی برای خرید ارز محلی ناچار است ارز خود را بفروشند.
این تقاضا باعث افزایش ارزش ارز آن کشور می شود.
یک عرضه و تقاضای ساده است.
و همانطور که حدس می زنید، اگر میزان عرضه برای یک ارز زیاد باشد (یا تقاضا ضعیف باشد)، ارز معمولا ارزش خود را از دست می دهد.
وقتی سرمایه گذاری های خارجی عقب گرد می کنند و سرمایه گذاران داخلی نیز می خواهند جابجا شده و جای فعلی را ترک کنند، در این حالت ارز محلی در بازار وفور خواهد شد چراکه همه در حال فروش ارز خود و خرید ارز یک کشور خارجی یا ارز اقتصادی هستند که در آن می خواهند سرمایه گذاری کنند.
سرمایه خارجی هیچ چیزی را بیش از کشوری با نرخ بهره بالا و رشد اقتصادی قوی دوست ندارد. اگر کشوری دارای بازار های مالی داخلی رو به رشد نیز باشد، که دیگر فبها!
بازار سهام صعودی و پر رونق، نرخ بهره بالا … چرا نباید دوست داشت؟! در این حالت سرمایه گذاری خارجی از در و دیوار می ریزد.
و مجدد، هرچه تقاضا برای ارز محلی افزایش می یابد، ارزش آن نیز افزایش می یابد.
تجارت بین الملل را علنا می توان در بین تجارت کالا (اجناس) و خدمات تشخیص داد. عمده تجارت بین الملل مربوط به کالاهای فیزیکی است، در حالی که سهم خدمات بسیار کمتر است.
تجارت جهانی کالا طی دهه گذشته به طرز چشمگیری افزایش یافته است و از حدود 10 تریلیون دلار در سال 2005 به بیش از 18.89 تریلیون دلار در سال 2019 رسیده است.
ما در یک بازارچه جهانی زندگی می کنیم. کشورها کالاهای خود را به کشورهایی که آن کالا ها را می خواهند می فروشند (صادرات)، و همزمان کالاهایی که می خواهند را از سایر کشورها خریداری می کنند (واردات).
نگاهی به اطراف خانه خود بیندازید. بیشتر وسایل (وسایل الکترونیکی، لوازم خانگی، اسباب بازی ها) که در اطراف شما وجود دارد احتمالاً در خارج از کشوری که در آن زندگی می کنید ساخته شده اند.
اگر در امریکا زندگی می کنید، به کشورهای مختلفی که امریکا با آنها تجارت می کند نگاه کنید.
بنابراین:
صادرات > واردات = مازاد تجاری = تراز تجاری مثبت (+)
واردات > صادرات = کسری تجاری = تراز تجاری منفی (-)
در کسری تجاری دورنما به گونه ای است که احتمال کاهش قیمت ارز در مقایسه با ارزهای دیگر وجود دارد.
واردکنندگان خالص ابتدا باید ارز خود را بفروشند تا بتوانند ارز بازرگان خارجی که کالای مورد نظر آنها را می فروشد، خریداری کنند.
وقتی کسری تجاری وجود دارد، ارز محلی برای خرید کالاهای خارجی فروخته می شود.
به همین دلیل، ارز کشوری که دارای کسری تجاری است در مقایسه با ارز کشوری که مازاد تجاری دارد، تقاضای کمتری دارد.
صادرکنندگان خالص، یعنی کشورهایی که بیش از واردات خود، صادرات دارند، بیشتر شاهد خرید ارز خود توسط کشورهای علاقه مند به خرید کالاهای صادراتی آنها هستند.
در کشور های دارای مازاد تجاری معمولا پدیده بالا رفتن ارزش پول وجود دارد.
تقاضای بیشتر سبب می شود که ارزش ارز آنها بالا رود.
همه اینها به دلیل تقاضا برای ارز آن کشور است.
به همین دلیل وقتی صادرکنندگان، ارزهای خارجی خود را که در خارج از کشور گرفته اند به پول داخلی خود تبدیل می کنند، سبب فشار مضاعف روی تقاضای ارز داخلی می شود.
ارزهای با تقاضای بالاتر معمولا بیشتر از ارزهایی که تقاضای کمتری دارند، ارزش گذاری می شوند.
دقیقا شبیه ستاره های سینما است. از آنجا که تقاضا برای اسکارلت جوهانسون بیشتر است، او دستمزد بیشتری نسبت به دایان لین دریافت می کند. برای برد پیت و جوزف گوردون هم به همین صورت است.
پس از بحران بزرگ مالی (GFC) که باعث رکود بزرگ در اواخر سال های 2000 شد، چشم ها خیره به دولت های کشورهای متبوع خود می نگریستند، که چگونه از پسِ مشکلات مالی پیش آمده بیرون خواهند آمد و امیدوار بودند که آنها مسئولیت مالی را پذیرفته تا به خجالت جیب های ما پایان دهند.
یک دهه بعد، ما اکنون با وضعیتی مشابه روبرو هستیم که جهان سعی در کنترل و مهار بحران جهانی بهداشت و سقوط اقتصادی ناشی از همه گیری ویروس کرونا دارد.
بی ثباتی در دولت ها یا تغییر در مدیریت ها می تواند ارتباط مستقیمی با اقتصاد آن کشور و حتی کشورهای همسایه داشته باشد. و هرگونه تأثیر بر اقتصاد به احتمال زیاد بر نرخ ارز تأثیر خواهد گذاشت.
با یک جستجوی سریع کلمات “forex + news” یا “forex + data” در یاهوگلینگ (ترکیب یاهو+گوگل+بینگ) می توانید مجموعا به 30 میلیون نتیجه موفقیت آمیز دست یابید.
30 میلیون! حتما احساس کردید که اینجا هستید تا یاد بگیرید!
در حقیقت، حجم عظیمی از اطلاعات، مطالب و مفاهیم مختلف فارکس در رسانهها وجود دارد که پردازش آنها کاری پرهزینه و گیجکننده برای هر معاملهگر مبتدی است. تنها چیزی که چشم میخورد، انبوهی از اطلاعات دیوانهوار است.
ولی زمانی که به معاملات موفقیتآمیز فکر میکنید، آمار و اطلاعات حاکم است.
تغییرات قیمت ارز به دلیل تغییر در اطلاعات ایچ همچون:
حرکت میکند.
اخبار مسئلهای را به تغییر اصول بنیادی تبدیل میکند و اصول بنیادی جفت ارزها را تحت تأثیر قرار میدهد!
هدف شما این است که معاملات موفقیتآمیز داشته باشید. آشنایی با دلایل حرکت قیمت به سمت فلان جهت، به شما کمک میکند که تصمیمهای معاملاتی راحتتری بگیرید. معاملهگران موفق در فارکس به طور طبیعی متفکر به دنیا نیامدهاند. آنها آموزش دیدهاند.
تریدرهای موفق در فارکس قدرت پنهانی ندارند. آنها هیچ وقت پیشبینی نمیکنند!
آنچه آنها میتوانند انجام دهند، نگاه کردن از پنجرهٔ بخار گرفته که همان اخبار و آمار و دادههای فارکس است، به بیرون و تصمیمگیری براساس آنچه در لحظه برای معاملهگران اهمیت دارد، است.
اخبار و آمار بازار از طریق منابع بیشمار و متنوعی در دسترس تریدرها قرار دارند.
اینترنت بدون شک در صدر فهرست ماست. اینترنت به سرعت اخبار زیادی را مستقیماً به صفحه نمایش شما میآورد و تقریباً از هر نقطهای از جهان میتوانید به آن دسترسی پیدا کنید.
همچنین، روزنامهها و همراه وفادار ما که در اتاق نشیمن جا گرفتهاند، یعنی تلویزیون، را نیز فراموش نکنید.
معاملهگران فارکس با دیدن تعداد زیادی وبسایت، اخبار و برنامههای تلویزیونی متمرکز بر ارز، از حالت تعجب بیرون خواهند آمد.
بیشتر این منابع رایگان هستند و برخی از آنها ممکن است نیاز به پرداخت اشتراک داشته باشند. بیایید کار را با موارد مورد علاقه خود شروع کنیم تا موتور شما راه بیافرازد.
هرچند امروزه هزاران منبع خبری اقتصادی و مالی در دسترس ما هستند، اما توصیه ما این است که به سمت نامهای معتبر بروید.
این دسته از منابع، پوشش 24 ساعته بازارها و اخبار مهم را که باید اطلاع داشته باشید، ارائه میدهند. اخباری همچون اطلاعیههای بانک مرکزی، انتشار گزارشهای اقتصادی و آمارها و تحلیلها و ...
بله، دسترسی به اخبار و تحلیلهای بازار ارز به صورت لحظهای میتواند بسیار مفید باشد برای افرادی که در بازار فارکس فعالیت میکنند. استفاده از شبکههای تلویزیونی اقتصادی و منابع خبری معتبر میتواند به شما کمک کند تا با تحولات جدید در بازار آشنا شوید و تصمیمگیریهای بهتری برای معاملات خود داشته باشید.
همچنین، استفاده از بسترهای معاملاتی که فیدهای خبری زنده را فراهم میکنند میتواند به شما کمک کند تا به صورت فوری به اطلاعات جدید دسترسی پیدا کنید و واکنش مناسبی نسبت به تحولات بازار ارز نشان دهید.
با این حال، مهم است که همیشه از منابع معتبر و قابل اعتماد استفاده کنید و اطلاعات خود را از چند منبع مختلف تأیید کنید تا از دقت و صحت آنها اطمینان حاصل کنید. همچنین، درک عمیقتری از تأثیرات اخبار و رویدادهای مختلف بر بازار فارکس میتواند به شما کمک کند تا تصمیمات موفقتری در معاملات خود بگیرید.
چه خوب می شد اگر می توانستید به ماه جاری نگاه کرده و بدانید که اعلام نرخ بهره توسط بانک فدرال دقیقا چه زمانی است، چه نرخی پیش بینی می شود، چه نرخی واقعا اتفاق می افتد و این تغییر چه نوع تأثیری بر روی بازار ارز دارد؟ همه اینها با یک تقویم اقتصادی امکان پذیر است!
تقویم های خوب اقتصادی به شما این امکان را می دهند که ماه ها و سال های مختلف را نگاه کنید، براساس ارز مورد نظر خودتان چیدمان را انجام دهید. همچنین می توانید منطقه زمانی محلی خود را در سیستم تنظیم کرده و ذخیره کنید. ساعت 3:00 بعد از ظهر شما لزوما 3:00 بعد از ظهر ما نیست، بنابراین از ویژگی منطقه زمانی استفاده کنید تا برای رویداد بعدی تقویم آماده باشید!
بله ، رویداد های اقتصادی و گزارش آمار بیشتر از هر آنچه مردم فکر کنند، اتفاق افتاده و انتشار می یابند. این آمار، توانایی تحریک بازار ها در کوتاه مدت را داشته و نوسان جفت ارزهایی که رصد می کنید را احتمالا تشدید می کنند.
خوشبختانه ، بیشتر اخبار اقتصادی که برای تریدرهای فارکس مهم هستند، از ماهها قبل برنامه ریزی شده اند.
پس توصیه ما کدام تقویم است؟
از نظر ما چیزی بهتر از تقویم اقتصادی فارکس فکتوری نیست که همه این خوبی ها را یکجا ارائه دهد!
اگر تقویم فارکس فکتوری را دوست نداشتید (که تعجب خواهیم کرد اگر چنین باشد)، ما در لینک بالا 4 تقویم اقتصادی دیگر را نیز معرفی کردیم. حتما از میان این 5 موزد می توانید تقویم محبوب خود را پیدا کنید.
به خاطر داشته باشید که گزارش هایی که می خوانید سر وقت هستند. بسیاری از موارد پیش از این اتفاق افتاده و اثر خود را بر بازار گذاشته اند و بازار همکنون قیمت ها را با احتساب آن گزارش تنظیم و تعدیل کرده است.
اگر بازار پیش از این حرکت خود را انجام داده است، شاید ناچار شوید ذهنیت و استراتژی فعلی خود را اصلاح کنید. بررسی کنید که گزارش ها و آمار و اخبار مربوط به چند وقت پیش هستند که مبادا خود را ناگهان وسط اخبار تاریخ گذشته ببینید!
همچنین باید بتوانید تشخیص دهید که خبرهای فارکسی که با آنها مواجه می شوید، آمار واقعی هستند یا خیالی، شایعه هستند یا نظر.
شایعات مربوط به آمار اقتصادی در رسانه ها موجود هستند و ممکن است چند دقیقه تا چند ساعت پیش از انتشار برنامه ریزی شده آمار و داده ها مطرح شوند.
این شایعات واکنش کوتاه مدتی معامله گران را در پی دارند و گاهی اوقات نیز می توانند تأثیر ماندگاری در روح بازار داشته باشند.
اغلب شایعه دخیل بودن تریدرهای سازمانی در پشت حرکات بزرگ نیز مطرح می شود، اما پی بردن به حقیقت، با توجه به اینکه بازار لحظه ای فارکس یک بازار غیر متمرکز است کار ساده ای نیست.
وظیفه شما به عنوان یک تریدر فارکس این است که یک برنامه ریزی معاملاتی خوب برای خود طراحی کنید تا پس از اثبات درست یا غلط بودن اخبار در مورد چنین شایعاتی، سریعاً بتوانید واکنش نشان دهید.
در این صورت، داشتن یک برنامه مدیریت ریسک کامل و جامع، می تواند سودهای خوبی را برای شما به ارمغان آورد!
و نکته آخر: کسی که خبر را گزارش می دهد، بشناسید.
آیا با تحلیل گران صحبت می کنیم یا اقتصاد دانان؟ یا یک فرد تازه وارد در گروه فارکسی؟ یا شاید یک تحلیلگر بانک مرکزی؟
هرچه بیشتر اخبار و رسانه های فارکسی را بخوانید و تماشا کنید، با کارشناسان و حرفه ای های بیشتری در زمینه مالی و ارزی درگیر می شوید.
آیا آنها صرفاً نظر شخصی خود را می گویند؟ یا یک واقعیت یا یک بیانیه بر اساس آمار و داده های اخیر را؟
هرچه درباره فردی که به او گوش می دهید بیشتر بدانید، درک صحت و سقم خبر برای شما راحت تر خواهد بود.
کسانی که اخبار را گزارش می کنند تمرکز آنها اغلب بر برنامه کاری خود بوده و نقاط قوت و ضعف خاص خود را دارند.
افرادی که “می دانند” را باید بشناسید، تا بتوانید “بدانید”. گرفتید؟
پیش بینی دقیق واکنش بازار به گزارش های آماری یا رویدادهای اقتصادی (که موفقیت تضمینی به همراه داشته باشد)، امکان پذیر نیست. حتی چرایی و دلیل واکنش نیز بصورت صد در صد قابل توضیح نیست.
می توانید اینطور حساب کنید که معمولاً یک پاسخ اولیه وجود دارد که معمولاً کوتاه مدت بوده اما شدید است.
بعد، واکنش دوم رخ می دهد. در این مرحله تریدرهای فارکس مدت زمانی را صرف تامل در خصوص معنا و مفهوم اخبار یا گزارش در بازار فعلی می کنند.
در این مرحله است که بازار تصمیم می گیرد که آیا انتشار خبر با پیش بینی های موجود همخوانی داشته یا خیر. واکنش ها چطور؟ آیا مطابق آن بوده است یا بر خلاف آن بوده است.
آیا نتیجه گزارش قابل پیش بینی بوده است؟ و پاسخ اولیه بازار درباره دورنمای اقتصادی به ما چه می گوید؟
با پاسخ به این سوالات می توانیم کار تفسیر چرایی حرکات قیمتی که پس از انتشار گزارش رخ می دهند، را شروع کنیم.
انتظارات، یا اصطلاحا پیش بینی، اجماع نسبی فعالان بازار در مورد پیش بینی های اقتصادی یا خبری آینده است.
پیش بینی های اقتصادی توسط اقتصاددانان مختلف و برجسته بانک ها، موسسات مالی و سایر نهادهای مرتبط با اوراق بهادار انجام می شود.
گوینده خبر مورد علاقه شما با بررسی نظرات اقتصاددانان درون سازمانی و مجموعه ای از “بازیگران” کار درست بازار، نظرات را ترکیب کرده و آن را به مخاطب ارائه می دهد.
همه پیش بینی ها با هم اصطلاحا در یک استخر نظرات ریخته شده و حد وسط آنها بیرون کشیده می شود و این حد وسط ها هستند که روی نمودارها خود را نشان داده و سطح انتظار را برای آن گزارش یا رویداد مشخص می کنند.
اجماع صفر می شود. یعنی داده های ورودی یا واقعی با این عدد بعنوان عدد معیار مقایسه می شود.
داده های واقعی به طور معمول اینگونه شناخته می شوند:
اینکه آمار واقعی با پیش بینی های اجماع مطابقت دارند یا خیر، وزنه مهمی برای مشخص شدن حرکات قیمت است.
به همان میزان مهم است که بدانیم چقدر بهتر یا بدتر، داده های واقعی با پیش بینی اجماع مطابقت دارند.
اختلاف زیاد و اشتباه در پیش بینی، احتمال جابجایی قیمت بلافاصله پس از انتشار گزارش را افزایش داده و نوسانات آن را شدید تر می سازد.
با این حال، به یاد داشته باشید که تریدرهای فارکس باهوش هستند و می توانند از روند شکل گرفته و بازار، جلوتر باشند. خوب هاشون البته.. باری…
بسیاری از تریدرهای فارکس هنوز گزارش منتشر نشده، انتظارات و پیش بینی ها را در قیمت ها و معاملات خود لحاظ کرده اند!
همانطور که از نام آن پیداست، “لحاظ شدن قیمت” به زمانی گفته می شود که تریدرها روی نتیجه یک رویداد، دیدگاه و نظر داشته و پیش از انتشار علنی خبر روی آن شرط بندی می کنند.
هر چه احتمال اینکه گزارش باعث تغییر قیمت شود، بیشتر باشد، تریدرها پیش بینی ها را زودتر در قیمت ها لحاظ می کنند. چگونه می توان تشخیص داد که چنین وضعیتی در بازار وجود دارد یا خیر؟
خوب، پرسش سختی است.
همیشه نمی شود گفت، از همین رو باید ریسکش را بپذیرید که قبل از انتشار گزارش، از نظر و تفسیر بازار آگاه بوده و آن را مدیریت کنید.
این کار همچنین به شما شمی می دهد که بازار تا چه حد نظرات و پیش بینی ها را در قیمت ها لحاظ کرده است.
پیش از انتشار گزارش نوسانات ممکن است زیاد باشند، بنابراین چشم و گوش خود را باز کرده و حواستان جمع باشد.
تمایلات یا روح بازار درست پیش از انتشار گزارش، می تواند بهتر شده یا بدتر شوند، بنابراین توجه داشته باشید که قیمت می تواند در جهت روند یا خلاف روند واکنش نشان دهد.
همیشه این احتمال وجود دارد که گزارش آمار کاملا خلاف انتظارات باشد، بنابراین روی انتظارات و پیش بینی های دیگران شرط بندی نکرده و جفت پا داخل بازار شیرجه نزنید. هنگامی که این تضاد یا عدم همخوانی رخ می دهد، قطع به یقین شاهد نوسانات و حرکات شدید قیمتی خواهید بود.
با پیش بینی نتایج احتمالی تلاش کنید آمادگی داشته و از فرصت های ایجاد شده استفاده کنید.
بازی “چه می شود اگر..” را انجام دهید.
از خود بپرسید، “اگر A اتفاق نیفتد چه؟ اگر B اتفاق بیفتد چه؟
واکنش معامله گران چگونه خواهد بود یا موقعیت خود را چگونه تغییر خواهند داد؟ “
حتی می توانید دقیق تر از این هم باشید.
اگر گزارش به میزان نیم درصد کمتر از پیش بینی در آمد، چه؟ قیمت چند پیپ به پایین حرکت می کند؟ با توجه به این گزارش چه اتفاقی لازم است که می تواند باعث ریزش قیمت به میزان 40 پیپ شود؟
با سناریوهای مختلف پای سیستم حاضر بوده و آماده باشید تا به واکنش بازار واکنش نشان دهید. با این روش، خود را جلو می اندازید.
سوالات زیادی…در این رابطه وجود دارد.
اما درست است، آمار های اقتصادی می توانند تجدید نظر شده یا اصلاح شوند و چنین نیز می شوند.
گزارش های اقتصادی همین گونه هستند!
بیایید گزارش اشتغال بخش غیر کشاورزی (NFP) را به عنوان یک مثال در نظر گیریم.
این گزارش ماهانه منتشر می شود، که معمولاً با آن اصلاحیه اعداد ماه قبل نیز ارائه می شود.
ما فرض می گیریم که اقتصاد امریکا در رکود است و رقم NFP در ماه ژانویه 50،000 کاهش می یابد یعنی این تعداد مشاغل از بین رفته است. اکنون ماه فوریه است و انتظار می رود که در گزارش NFP جدید 35000 مورد دیگر نیز کاهش یابد.
اما گزارش NFP جدید می آید و فقط 12000 کاهش داشته است، که کاملا غیر منتظره است.
همچنین، آمار اصلاح شده ژانویه، که در گزارش فوریه آمده است، به سمت بالا اصلاح شده و فقط 20،000 کاهش را نشان دهد.
به عنوان یک تریدر، از وجود چنین شرایطی هنگام اصلاح آمار ها، باید آگاه باشید.
با توجه به اینکه نمی دانید آمار ژانویه اصلاح شده است یا نه، ممکن است نسبت به 12000 شغل از بین رفته دیگر در ماه فوریه، واکنش منفی داشته باشید.
تازه هنوز فقط دو ماه کاهش در اشتغال است!
با این حال، با در نظر گرفتن رقم اصلاح شده به بالای NFP برای ژانویه و گزارش بهتر از حد انتظار فوریه، بازار ممکن است شاهد شکل گیری برگشت روند باشد.
اکنون با توجه به آمار منتشره و آمار اصلاح شده ماه گذشته، وضعیت اشتغال کاملاً متفاوت به نظر می رسد.
شما نه تنها باید بررسی کنید که آمار اصلاح شده وجود دارد یا خیر، بلکه میزان و مقدار اصلاح شده را نیز باید بررسی کنید. هنگام تجزیه و تحلیل آمار منتشره فعلی، اصلاح های بزرگ در گزارش های قبلی، وزن و اهمیت بیشتری پیدا می کند.
اصلاح در گزارشات می تواند به تأیید تغییر احتمالی روند یا عدم تغییر روند کمک کند، بنابراین نسبت به گزارش منتشر شده آگاهی کامل باشید.
بهترین راه برای درک تحلیل بنیادی در بازار فارکس این است که مباحث آن را با موضوعاتی که در دوره آموزشی و مطالعه مجموعه مقالات فارکس مطرح شدهاند، مرتبط کنیم. به عنوان مثال، ممکن است با نامهایی مانند گالیور، ارباب حلقهها و میتی کومان آشنا شده باشید. این شخصیتها معمولاً به عنوان نمادهای مختلفی برای مفاهیم و اصول تحلیل بنیادی در فارکس استفاده میشوند.
در تحلیل بنیادی، شما با مفاهیم اقتصادی اساسی و رویدادهای مهمی که بر روند بازار تأثیر میگذارند، آشنا میشوید. این مفاهیم میتوانند شامل اطلاعات اقتصادی، اخبار سیاسی و اقتصادی، رویدادهای جهانی، و دادههای مالی و اقتصادی مختلف باشند.
با درک این مفاهیم و رویدادها، شما میتوانید پیشبینیهای دقیقتری در مورد رفتار بازار داشته باشید و تصمیمگیریهای بهتری در مورد معاملات فارکس انجام دهید. به عنوان مثال، اگر شما میدانید که یک کشور قصد افزایش نرخ بهره را دارد، ممکن است این تصمیم تأثیر مستقیمی بر ارزش ارز آن کشور داشته باشد. در نتیجه، شما میتوانید به عنوان یک معاملهگر، تصمیمگیری مناسبی برای ورود یا خروج از یک معامله را انجام دهید.