مدیریت ریسک
مدیریت ریسک به عنوان یکی از مسائل اساسی و بحرانی در زمینه معاملات فارکس محسوب می شود.
اما چرا این مسئله اهمیت دارد؟ به زبان دیگر، چرا باید در تلاش برای کسب سود، یاد بگیریم که چگونه با ریسکها (که ممکن است به ضرر منجر شوند) برخورد کنیم؟
تا حدی، این زمینه یکی از جنبههایی است که گاهاً در دنیای معاملات دستکم گرفته میشود.
بسیاری از تریدرهای بازار فارکس، به سادگی مایل به ورود به معاملات هستند، بدون آن که اندازه کل حساب خود را در نظر بگیرند.
برای این نوع رفتار، یک اصطلاح وجود دارد، و آن قمار است.
هنگامی که بدون رعایت قوانین مدیریت ریسک، معامله میکنید، واقعیت این است که... شما دارید قمار میکنید.
قوانین مدیریت ریسک نه تنها حساب شما را از زیان های بزرگ حفاظت میکند، بلکه میتواند موفقیت شما را در طولانی مدت تضمین کند.
به طور کلی، مدیریت ریسک به این شکل کار میکند:
اگر بتوانید بیاموزید چگونه زیان خود را مدیریت کنید، احتمال موفقیت شما بیشتر است.
پاسخ به این سوال بیشتر به رویکرد شما و اهدافتان بستگی دارد.
ابتدا، باید نحوه یادگیری خود را در نظر بگیرید.
برای یادگیری معامله گری، روشهای مختلفی وجود دارد؛ از کلاسها و مربیان گرفته تا یادگیری تکنیکها به صورت آنلاین. هرکدام از این روشها هزینههای مختلفی دارند. با این حال، یک کلاس با آموزش خوب یا یک مربی عالی میتواند به شما کمک کند تا به سرعت بیاموزید و در مدت زمان کمتری به سودآوری برسید.
هزینه این برنامهها متفاوت است، از چند صد تا چند هزار دلار.
برای بسیاری از افراد، این مقدار سرمایه قابل دسترس نیست. برای افرادی که نمیتوانند یا نمیخواهند هزینه آموزشی را پرداخت کنند، منابع رایگان در اینترنت مانند انجمنها، مقالات و وبسایتها میتوانند مفید باشند.
به عنوان یک تازهوارد، شما میتوانید از این منابع برای شروع مسیر خود استفاده کنید، تا زمانی که بتوانید به سرمایهگذاری جدی بپردازید.
در مرحله بعد، باید تصمیم بگیرید که آیا نیاز به ابزارهای خاصی مانند فید خبری یا نرمافزار نمودار دارید. این نیازها بستگی به رویکرد و استراتژی شما دارد.
تریدرهای فنی ممکن است با ابزارهای نمودار ارائه شده توسط پلتفرم معاملاتی کار خود را ادامه دهند. اما افرادی که به نشانگرها یا اطلاعات فوری احتیاج دارند، نیاز به نرمافزارهای پیشرفتهتر دارند که هزینههای ماهانه متغیر دارند.
در نهایت، برای شروع به معامله، نیاز به سرمایه نقدی دارید. بسیاری از کارگزاران با سپردههای حداقلی تا 25 دلار خدمات را ارائه میدهند، اما این به معنای ورود فوری نیست.
تذکر: هوشیار باشید. مدیریت ریسک یکی از مهمترین جنبههای معاملات است. با رعایت اصول مدیریت ریسک و تمرکز بر یادگیری، میتوانید با 5 تا 10 هزار دلار سرمایه شروع به معاملات کنید.
بسیاری از شکستها در این حوزه به دلیل کمبود سرمایه اتفاق میافتد. پس اگر نمیتوانید با حجم زیادی سرمایه وارد این بازار شوید، باید صبور باشید، پسانداز کنید و تا زمانی که مالیات شخصی و مهارتهای لازم را کسب کردید، به شکل صحیح و با سرمایه ایمن، معامله کنید.
حالا که با مفاهیم مدیریت ریسک در بلند مدت آشنا شدیم، به دنبال مباحث دیگر میرویم.
اگر فرض کنیم از قوانین مدیریت ریسک استفاده نمیکردیم، ممکن بود چند اتفاق رخ دهد؟
یک نمونه را در نظر بگیرید:
فرض کنید دارای 100,000 دلار هستید و 50,000 دلار را از دست میدهید، چند درصد از حساب خود را از دست دادهاید؟
پاسخ: 50 درصد.
بسیار ساده، درسته؟
این همان اصطلاحی است که تریدرها به آن کاهش سرمایه میگویند.
کاهش سرمایه، پس از یک دوره معاملات زیانآور است. این معمولاً با محاسبه تفاوت بین یک اوج نسبی در سرمایه و یک نزول نسبی انجام میشود.
تریدرها معمولاً این را به عنوان یک درصد از حساب معاملاتی خود ثبت میکنند.
در دنیای معاملات، همیشه به دنبال یک EDGE هستیم. این دلیل است که تریدرها به توسعه سیستمهای معاملاتی میپردازند.
الگوی معاملاتی که 70 درصد سودآور است، به نظر میرسد بهترین انتخاب باشد. اما آیا این به این معناست که از هر 10 معامله، 7 معامله برنده خواهد بود؟
البته خیر! چگونه میدانید که از 100 معامله، 70 معامله برنده خواهد بود؟
پاسخ این است که نمیدانید. ممکن است 30 معامله اولیه زیانآور باشد و سپس 70 معامله بعدی سودآور.
البته این سیستم به شما 70 درصد سودآوری میدهد، اما سوال این است: "آیا میتوانید با اینکه 30 معامله اولتان را از دست داده اید، همچنان در بازار باقی بمانید؟"
در اینجا وارد مدیریت ریسک میشویم. مهم است که بدانید، نهایتاً با هر سیستمی، با یک دوره شکست مواجه خواهید شد.
حتی حرفهایترین معامله گران نیز با شکستهای وحشتناکی روبرو میشوند، اما همچنان سودآور هستند.
دلیل این موضوع این است که آنها مدیریت ریسک خوبی دارند و میدانند که هر معامله ای که باز میکنند، برنده نمیشوند.
آنها صرفاً به عنوان یک درصد از کل سرمایه خود را معامله میکنند تا از ضربههای احتمالی جان سالم به در ببرند.
این همان اقدامی است که به عنوان یک تریدر باید انجام دهید.
کلید موفقیت یک تریدر فارکس، تدوین یک طرح معاملاتی قوی است که به او امکان میدهد در برابر خسارات بزرگ مقاومت کنید. یکی از اجزای حیاتی این طرح، اعمال قوانین مدیریت ریسک است.
بهتر است کمی از سرمایهٔ خود را در معرض خطر قرار دهید تا از دست دادن مبالغ بزرگ جلوگیری کنید.
در بخش بعدی، توضیح خواهیم داد چه اتفاقی رخ میدهد زمانی که از مدیریت ریسک مناسب استفاده میکنید و چه زمانی نه.
هرگز بیش از 2 درصد در معامله ریسک نکنید
این سوال فوقالعاده است.
تلاش کنید میزان ریسک خود را به 2% در هر معامله محدود کنید.
حتی اگر کمی بیشتر باشد، به ویژه اگر تازه کار در بازار فارکس باشید.
تصویر زیر تفاوت بین ریسک کردن درصد کمتر سرمایه در هر معامله نسبت به ریسک درصد بیشتر را به شما نشان میدهد.
مشاهده میشود که تفاوت زیادی بین ریسک کردن 2% از حساب در مقایسه با ریسک 10% در یک معامله وجود دارد!
اگر به طور اتفاقی یک دوره ازخسارت را پشت سر بگذارید و تنها 19 معامله متوالی را از دست بدهید، اگر در هر معامله 10% ریسک میکردید، از 20000 دلار شروع به تنها 3002 دلار میرسید.
شما بیش از 85% از حساب خود را از دست میدهید!
اگر فقط 2% ریسک میکردید، باز هم 13903 دلار داشتید که تنها 30% از کل حساب شما را از دست میداد.
آخرین کاری که میخواهیم انجام دهیم این است که 19 معامله متوالی را از دست بدهیم، اما حتی اگر تنها 5 معامله متوالی را از دست بدهید، به تفاوت بین ریسک 2٪ و 10٪ نگاه کنید.
اگر 2% ریسک میکردید، هنوز 18447 دلار خواهید داشت.
اگر 10 درصد ریسک میکردید، فقط 13122 دلار خواهید داشت.
نکته تصویر این است که شما می خواهید قوانین مدیریت ریسک خود را به گونه ای تنظیم کنید که وقتی یک دوره کاهش سرمایه دارید، همچنان سرمایه کافی برای ماندن در بازار داشته باشید
آیا میتوانید تصور کنید که 85 درصد از حساب خود را از دست دهید؟!
شما باید 566% از آنچه باقی میمانید را به دست آورید تا به نقطه سربهسر برسید!
به ما اعتماد کنید، شما نمیخواهید در آن موقعیت باشید.
در اینجا جدولی وجود دارد که نشان میدهد حتی اگر درصد معینی از حساب خود را از دست بدهید، چند درصد باید برای شکستن کسب کنید.
میبینید که هرچه بیشتر از دست بدهید، بازگرداندن آن به اندازه اصلی حسابتان سختتر میشود.
این دلیل بیشتری است که شما باید هر کاری که میتوانید برای محافظت از حساب خود انجام دهید.
برای افزایش فرصتهای سودآوری، بهتر است در زمان معامله، به نسبتی توجه کنید که به شما اجازه میدهد که حداقل سه برابر از میزان ریسک خود را به عنوان سود کسب کنید.
اگر نسبت پاداش به ریسک را 3:1 در نظر بگیرید، این اقدام میتواند شانس بالاتری برای سودآوری در طولانیمدت به شما بدهد.
برای توضیح، به نمودار زیر توجه کنید:
در این مثال، حتی اگر فقط در 50 درصد معاملات برنده باشید، همچنان میتوانید سودی به مبلغ 10000 دلار کسب کنید.
اگرچه، نکته مهمی که باید به آن توجه داشته باشید این است که تعیین یک نسبت پاداش به ریسک بالا، هزینهی زیادی دارد.
اگرچه در ظاهر، تعیین یک نسبت پاداش به ریسک بالا مثبت به نظر میآید، اما در شرایط واقعی، چگونگی اجرای این اصل اهمیت دارد.
تصور کنید که شما یک اسکالپر هستید و تنها تمایل دارید 3 پیپ را به عنوان ریسک قرار دهید.
استفاده از نسبت پاداش به ریسک 3:1 به این معناست که شما باید 9 پیپ برنده شوید. از ابتدا، شانس به سمت شماست چرا که باید با اسپرد مواجه شوید.
اگر کارگزار شما اسپرد 2 پیپ در پوند/دلار ارائه دهد، شما مجبور به گرفتن 11 پیپ هستید و نسبت پاداش به ریسک 4:1 دشوار است.
با توجه به اینکه نرخ مبادله جفت ارز پوند/دلار میتواند در عرض چند ثانیه 3 پیپ بالا و پایین برود، شما باید به سرعت عمل کنید تا از این فرصت بهرهمند شوید.
اگر میخواهید اندازه موقعیت خود را کاهش دهید، میتوانید توقف خود را افزایش دهید تا نسبت پاداش به ریسک مورد نظر را حفظ کنید.
در دنیای واقعی، نسبتهای پاداش به ریسک کاملاً مشخص نیستند. آنها باید بر اساس بازههای زمانی، محیط معامله و نقاط ورود/خروج شما تنظیم شوند.
یک معامله موقعیت میتواند نسبت پاداش به ریسک تا 10:1 داشته باشد در حالیکه یک اسکالپر ممکن است تا 0.7:1 داشته باشد.
غالباً تریدرها به گونهای تمرکز میکنند که تنها معاملات موفق خود را به دقت مورد بررسی قرار میدهند و معاملات باخته خود را کاملاً نادیده میگیرند.
اما واقعیت این است که میتوانید از معاملات باخته خود بیشترین درس را بگیرید.
در اینجا، سه روش برای یادگیری از معاملاتی که به نتیجه منجر نشدند وجود دارد.
جستجوی معاملات گذشتهی خود را آغاز کنید. اگر نتوانستید آنها را پیدا کنید، از کمک کارگزار خود استفاده کنید.
سپس دادههای سود و زیان خود را جمعآوری کنید تا بتوانید عوامل مؤثر بر عملکرد کلی خود را تجزیه و تحلیل کنید.
حالا، میانگین سود خود را محاسبه کنید:
سپس، میانگین ضرر خود را پیدا کنید:
وقتی این دو عدد را دارید، آنها را به عنوان یک نسبت نشان دهید تا بتوانید به بهترین شکل ممکن تجزیه و تحلیل کنید که سود و زیان شما از کجا میآید:
برای مثال، فرض کنید که 10 معامله سودآور با میانگین سود 200 دلار در هر معامله و 5 معامله غیرسودآور با میانگین ضرر 300 دلار در هر معامله داشتید:
این نسبت به معنای متوسط سود در مقابل متوسط ضرر در هر معامله است.
در این مثال، اگرچه میانگین سود 200 دلار و میانگین ضرر 300 دلار باشد، نسبت سود به زیان 0.67 است.
این نشاندهنده است که شما تنها 67% از ضرر متوسط خود را با سود متوسط جبران کردهاید.
به عبارت دیگر، شما 1.5 برابر بیشتر از پولی که به دست آوردهاید را از دست دادهاید (متوسط ضرر 300 دلار در مقابل متوسط سود 200 دلار).
شما در 10 معامله از 15 معامله برنده بودید.
درصد برندگی شما 67% بود.
همچنین، میانگین سود در مقابل میانگین ضرر در هر معامله نشان میدهد که چقدر خوب موقعیتهای خود را مدیریت میکنید.
اگر میانگین ضرر شما بیشتر از میانگین سود شما باشد، از خود بپرسید:
با پاسخ به این سوالات، میتوانید نقاط ضعف را شناسایی کرده و عادات معاملاتی بهتری ایجاد کنید.
اگر میخواهید از اشتباهات گذشتهتان درس بگیرید، باید به میانگین ضررهای خود توجه بیشتری داشته باشید، زیرا بیشترین کنترل را بر آن دارید.
حتی زمانی که تکالیف خود را انجام میدهید، یک موقعیت میتواند در یک چشم به هم زدن علیه شما حرکت کند و یک معامله سودآور را به یک بازنده تبدیل کند.
کنترل و مدیریت این موقعیتها از اهمیت بالایی برخوردار است و میتواند تصمیمگیری شما را به عنوان یک تریدر موفق یا ناموفق کند.
اگر در گذشته خودتان را در این موقعیتها دیدهاید، عقب نشینید و به این فکر کنید که چه مدت و چرا اجازه دادهاید این موقعیت قبل از اقدام، سقوط کند.
تمرکز بر ضررهای متوسط به شما کمک میکند عادتهای بدی را در رویکرد معاملاتی خود شناسایی کنید که احتمالاً به نتایج متوسط کمک میکند.
احتمالاً شما اجازه دادهاید معاملات زیانده خود برای مدت طولانی ادامه داشته باشند. احتمالاً باید زودتر آنها را برید.
سعی کنید از یک معامله زیانده قبل از رسیدن به ضرر متوسط خود خارج شوید. ممکن است بهبود فوری در عملکرد خود تجربه کنید.
این امکان وجود دارد که بیشتر از حق با شما اشتباه کنید و همچنان به جلو بروید.
اما میانگین سود شما باید بسیار بیشتر از میانگین ضرر شما باشد.
انتظار میانگین مقدار دلاری است که شما امید دارید در هر معامله بر اساس عملکرد قبلی به دست آورید یا از دست بدهید.
درصد معاملات سودآور و میانگین سود شما در هر معامله را با درصد معاملات باخته و میانگین ضرر شما در هر معامله ترکیب کنید:
به عنوان مثال، فرض کنید 30٪ از معاملات شما در سه ماه گذشته سودآور بوده و میانگین سود شما در هر معامله 300 دلار بوده است، در حالی که 70٪ معاملات شما با ضرر متوسط در هر معامله 100 دلار غیرسودآور بوده است.
بر اساس محاسبات بالا، باید انتظار سود متوسط 20 دلاری در هر معامله را داشته باشید.
عملکرد معاملاتی شما تا حد زیادی به انتظارات شما بستگی دارد.