در واحد قبل، در مورد چگونگی استفاده از تحلیل بنیادی برای شناخت ارزهای دیجیتالی که به آنها علاقه دارید، بحث کردیم.
هنگامی که سیگنال قیمتی خود را بر اساس تحلیل بنیادی دریافت کردید، اکنون زمان تعیین قیمت های بالقوه ورودی برای معاملات خود، و همچنین قیمتهای خروج از معاملات برای کسب سود یا کاهش ضرر است.
برای یک معاملهگر، این معمولاً با استفاده از تحلیل تکنیکال و پرایش اکشن انجام می شود .
در این واحد، شما می آموزید که چگونه از تحلیل تکنیکال و پرایش اکشن برای شناسایی نقاط ورود و خروج هنگام معامله ارزهای دیجیتال استفاده کنید.
اما قبل از پرداختن به این که تحلیل تکنیکال و پرایش اکشن چیست، باید در مورد اینکه قیمت بازار چیست و چرا دائماً در بازارهای مالی در حال تغییر است، بحث کنیم.
قیمت اساساً ارزشی است که خریدار و فروشنده برای انجام معامله با آن توافق می کنند .
به عنوان مثال، وانمود کنید که در یک بازار کشاورزان هستیم، و فرض کنید یک کشاورز یک کیسه سیب را به قیمت 1 دلار می فروشد . اگر شما یا شخص دیگری موافق باشید که این قیمت منصفانه است و 1 دلار برای یک کیسه سیب می دهد، قیمت بازار 1 دلار است .
حال، اگر هیچ مشتری در آن روز یک کیسه سیب را به قیمت 1 دلار نخرد، کشاورز ممکن است تا زمانی که مشتریان شروع به خرید کنند، قیمت را به 0.95 دلار (یا کمتر) کاهش دهد. و بالعکس. اگر خریداران همه سیبها را با قیمت ۱ دلار بخرند و بیشتر بخواهند، کشاورز احتمالاً قیمت یک کیسه سیب را تا ۱.۱۰ دلار (یا بالاتر) افزایش میدهد تا زمانی که تقاضا برای سیب کاهش یابد یا متوقف شود.
در مورد دارایی های مالی نیز همین گونه است، اما در مقیاس بسیار بسیار بزرگتر. در بازارهای مالی، ممکن است هزاران هزار خریدار و فروشنده برای یک دارایی وجود داشته باشد، همه با ایدههای متفاوتی در مورد اینکه چقدر مایل به خرید/فروش و به چه قیمتی هستند.
و این معاملات با سرعت بسیار بیشتری انجام می شود، بسته به دارایی مورد معامله، بسیاری از آنها در کسری از ثانیه انجام می شوند.
با توجه به حضور معامله گران بسیار و انجام معاملات در هر ثانیه، قیمت در بازار به طور مداوم تغییر می کند که خود بستگی به تعادل بین خریداران و فروشندگان دارد.
غیرممکن است که دقیقاً بدانیم هر یک از بازیگران بازار چه کاری انجام می دهند و دلایل آنها برای خرید یا فروش با قیمت های خاص چیست.
طیفی از بازیگران از خردهفروشی کوچک تا نهنگهای بزرگ سازمانی میتوانند بر اساس روایتی مبتنی بر اصول، حدس و گمان خالص در مورد قیمتها معامله میکنند.
اساساً غیرممکن است که بدانیم هر معاملهگر چه فکر می کند، بنابراین بهترین چیزی که می توانیم در مورد هر محیط بازار بگوییم این است که قیمت منعکس کننده تمام اطلاعات عمومی شناخته شده در مورد دارایی و احساس جمعی در مورد چشم انداز آن دارایی است (یعنی احساسات بازار).
این ما را به اقدامات قیمت و تحلیل تکنیکال برمی گرداند.
پرایس اکشن و تحلیل تکنیکال عملی است برای درک احساسات بازار یک دارایی از طریق یک چارچوب بصری یا ریاضی پیرامون تاریخچه قیمت .
از طریق این لنز، یک معاملهگر میتواند بفهمد که چه زمانی احساسات بازار صعودی، نزولی یا خنثی بوده است و میتواند نقاط بالقوه یا تغییر احساسات را پیدا کند.
برای نشان دادن این مفهوم، بیایید یک تحلیل سریع با استفاده از پرایس اکشن و تحلیل تکنیکال بیت کوین در برابر دلار آمریکا ( BTC /USD ) انجام دهیم تا ببینیم معاملهگران چه احساسی دارند:
در نمودار بالا، قیمت BTC/USD را در بازه زمانی چهار ساعته داریم، و از نظر عملکرد قیمت، میتوانیم ببینیم که در ماه نوامبر، معاملات نزولی بودند زیرا بازار را از نزدیک به 70.000 دلار به 54.000 دلار قبل از پایان ماه رساندند. .
همچنین میتوانیم ببینیم که 58.000 و 60.000 دلار حوزههای مورد علاقه قوی بودند، که ابتدا در ماه اکتبر بهعنوان منطقه پشتیبانی عمل کردند ، سپس در نوامبر شکست خوردند و این قیمت به منطقه مقاومت تبدیل شد، و این اتفاق به ما میگویند که امکان ورود به معاملات فروش فراهم است یا میتواند منطقهای باشد که اگر قیمت در کوتاهمدت به بالاتر از آن برسد، میتوان وارد معاملات خرید شد.
همچنین ما یک اندیکاتور در نمودار در پایین داریم به نام MACD. این اندیکاتور توسط بسیاری از معاملهگران برای نشان دادن زمانی که حرکت قیمت ممکن است به اوج خود برسد استفاده می شود.
و در این سناریو، حرکت MACD به سمت بالا ممکن است نشاندهنده این باشد که افزایش کوتاهمدت قیمت BTC/USD از 54.000 دلار به 58.000 دلار ممکن است بیش از حد باشد و یک دلیل دیگر باشد که معاملهگران فشار فروش را از سر بگیرند.
بنابراین اگر تحلیل بنیادی شما به شما می گوید که بیت کوین/دلار آمریکا به طور بالقوه می تواند فروش بیشتری را در پیش داشته باشد، پس این تجزیه و تحلیل نمودار از نقطه مشابهی پشتیبانی می کند و این وضعیت را تقویت می کند.
آیا این منطقی بود؟
وقتی صحبت از تحلیل تکنیکال و پرایس اکشن به میان میآید، چیزی به نام "انجام بیش از حد" به وجود میآید.
پرتاب بیش از حد شاخص ها منجر به پدیده ای به نام " فلج تجزیه و تحلیل " می شود. اینجاست که نشانگرها شروع به تضاد با یکدیگر می کنند زیرا برخی از ابزارها سیگنال های «خرید» به نمایش می گذارند و برخی دیگر می گویند زمان «فروش» فرا رسیده است.
ابزارهای مختلف تحلیل تکنیکال و پرایس اکشن را مطالعه کنید و بیش از 2 یا 3 مورد را پیدا نکنید که برای شروع معامله و تمرین بسیار منطقی باشد.
در بیشتر موارد، شما نباید از تحلیل تکنیکال و پرایس اکشن به تنهایی به عنوان ابزار تولید ایده معاملاتی، به خصوص برای دارایی های ارزهای دیجیتال استفاده کنید.
با استفاده از تحلیل تکنیکال و پرایس اکشن به عنوان تنها ابزار تجزیه و تحلیل، احتمال غافلگیری توسط یک رویداد غافلگیرکننده کاهش میابد.