مفاهیم تحلیل در بازار فارکس
تا به اینجا، دست به دست هم گرفته و مطالب زیادی را آموختید. اما شاید احساس کنید که انرژی شما کم شده و این یادگیریها در یک نقطه متوقف شده است.
حال باید بیاموزید چطور میتوانم این دانش را به کار گیرم و از طریق آن درآمدزایی کنم؟”
حالا که وارد این بازار شدید، ماجراجویی شما به عنوان یک تریدر فارکس با آشنایی بیشتر از انواع تحلیل بازار مالی آغاز میشود.
یادتان باشد که این فرصت آخرین فرصت شما برای بازگشت است...
اگر میخواهید، میتوانید یک قرص فراموشی بخورید و همه چیز را از یاد ببرید، اما ما شما را به همان مکانی که قبلاً بودهاید بازنخواهیم گرداند. همیشه به یاد داشته باشید: یادگیری هیچوقت نباید متوقف شود!
حتی بعد از فارغالتحصیلی از دانشکده پیپکده، شما باید همیشه به دنبال یادگیری و دانش بوده و تا زمانی که ممکن است، به دنبال تبدیل شدن به یک استاد حقیقی در بازار فارکس باشید!
آیا به این تعهد دارید؟
سه روش پایه تحلیل در بازار وجود دارد:
همیشه بحث و جدل وجود داشته است که کدام یک از این تحلیلها بهتر است. اما اگر حقیقت را بخواهیم بگوییم، شما باید توانایی درک هر سه را داشته باشید.
مانند صندلی که روی سه پایه ایستاده است، اگر یکی از پایهها ضعیف باشد، صندلی خواهد شکست و شما با صورت به زمین خواهید خورد. صبر کنید. از آنجا که قرار است 3 پایه، نمایانگر چگونگی تحلیل و آنالیز بازار توسط یک معامله گر باشد، یک مغز متفکر اینجا کم است.
باز هم صبر کنید! 3 پایه به مغزهای خلاق بیشتری نیاز دارد! از نظر تکنیکال باید سه مغز وجود داشته باشد، تا نشانگر سه نوع مختلف از انواع تحلیل باشد …
وقتی به بازار فکر می کنید، باید سه “مغز” داشته باشید. اگر تحلیل شما در مورد هر یک از این سه روش ضعیف باشد و یا آن را نادیده بگیرید، احتمال زیادی وجود دارد که سه پایه شما بشکند و معاملات شما به ضرر ختم شود!
تجزیه و تحلیل تکنیکال، یک چارچوب است که در آن تریدرها حرکت قیمتها را بررسی مینمایند.
مفهوم اصلی در تجزیه و تحلیل تکنیکال این است که با تماشا و مطالعه حرکات گذشته قیمتها، تریدرها میتوانند فرصت های معاملات فعلی را تشخیص دهند و حرکات قیمتی آتی را پیشبینی نمایند.
در دیدگاه نظری، تحلیل تکنیکال اعتقاد دارد که تمام اطلاعات بازار در قیمت منعکس میشود.
اگر قیمت تمام اطلاعات بازار را بازتاب دهد، آنگاه تریدر نیاز دارد که تنها بر روی تغییرات قیمتها تمرکز کند.
آیا این ضربالمثل قدیمی را شنیدهاید که «تاریخ تکرار میشود؟»
تحلیلگران تکنیکال عموماً معتقدند که ”
همه چیز داخل نمودارهاست!
اگر یک سطح قیمت در گذشته به عنوان سطح حمایت یا مقاومت مهم شناخته شده باشد، تریدرها همچنان آن را در نظر خواهند گرفت و معاملات خود را با تأکید بر این سطح قیمت قدیمی انجام میدهند. تحلیلگران تکنیکال به دنبال الگوهای مشابه در گذشته هستند و این عقیده را دارند که قیمت به همان شکلی که پیشتر تغییر کرده است، در آینده نیز تغییر خواهد کرد.
خب! چگونه میتوان “حرکات قیمتی در گذشته را مطالعه کرد”؟
در دنیای معاملهگری، هنگامی که فردی بگوید تحلیل تکنیکال، اولین چیزی که به ذهن خطور میکند، نمودار یا چارت است. تحلیلگران تکنیکال برای بررسی قیمت از نمودارها استفاده میکنند که سادهترین راه برای تجسم دادههای قدیمیتر است.
میتوانید به دادههای قدیمی نگاه کنید تا به شما کمک کند روندها و الگوهایی را شناسایی کنید که میتواند در یافتن فرصتهای عالی ترید، شما را یاری کند.
هرچه تریدرها بیشتر و بیشتر به دنبال سطوح معین قیمت و الگوها در نمودارها میگردند، احتمال آن که این الگوها خود را در بازارها نشان دهند، بیشتر میشود.
با این حال باید بدانید که تحلیل تکنیکال بسیار وابسته به ذهنیت تحلیلگر دارد.
صرف اینکه چند تریدر حرفه ای دقیقاً به یک نمودار یا اندیکاتور نگاه میکنند، به معنای این نیست که آنها ایده مشابهی راجع به اینکه قیمت ممکن است به کجا برسد، در ذهن خود خواهند داشت.
نکته مهم این است که شما مفاهیم را تحت عنوان تحلیل تکنیکال درک میکنید، بنابراین هرگاه کسی شروع به صحبت در مورد فیبوناچی، بولینگر باند یا نقاط پیوت کند، خون دماغ نخواهید شد!
احتمالاً با خود فکر میکنید، “خدای من، این افراد بسیار خبره هستند. چه کلمات عجیبی “فیبوناچی” و “بولینگر باند”. من هرگز نمیتوانم این مطالب را یاد بگیرم!” زیاد نگران نباشید. بعد از اتمام آموزش، در دانشکده پیپکده، شما هم به همان اندازه خبره خواهید شد.
در حالی که تحلیل تکنیکال به بررسی الگوها و روندها از طریق نمودارها میپردازد، تحلیل بنیادی یا اساسی به بررسی گزارشهای دادههای اقتصادی و اخبار اصلی میپردازد.
تحلیل بنیادی یک روش برای نگاه کردن به بازار فارکس است که با تجزیه و تحلیل شاخصهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی، میتواند بر قیمت ارز تأثیر بگذارد.
اگر به آن فکر کنید، این کاملاً منطقی است! همانند کلاس اقتصاد، عرضه و تقاضا قیمت یا نرخ تبدیل ارز را تعیین میکند.
استفاده از عرضه و تقاضا به عنوان شاخصی برای پیشبینی حرکت ارزها آسان است. بخش سخت تجزیه و تحلیل، همه عواملی است که بر عرضه و تقاضا تأثیر میگذارد.
برای درک اینکه چرا و چگونه رویدادهایی مانند افزایش نرخ بیکاری، بر اقتصاد و سیاست پولی یک کشور تأثیر میگذارد، باید دلایل آن را درک کنید.
ایده پشت این نوع تحلیل این است که اگر چشمانداز اقتصادی یک کشور خوب است، پول آن باید تقویت شود.
هر چه اقتصاد یک کشور شکل بهتری داشته باشد، کسب و کارها و سرمایهگذاران خارجی بیشتری در آن کشور سرمایهگذاری خواهند کرد. این امر منجر به نیاز به خرید ارز آن کشور برای به دست آوردن داراییها میشود.
به طور خلاصه، تحلیل بنیادی مشابه تصویر زیر است:
به عنوان مثال، فرض کنید که دلار آمریکا در حال افزایش است زیرا اقتصاد ایالات متحده در حال بهبود است. با بهتر شدن اقتصاد، ممکن است برای کنترل رشد و تورم به افزایش نرخ بهره نیاز باشد.
نرخ بهره بالاتر، داراییهای مالی دلاری را جذاب تر میکند. معاملهگران و سرمایهگذاران برای دستیابی به این داراییهای دوستداشتنی باید ابتدا مقداری دلار آمریکا بخرند. این امر باعث افزایش تقاضا برای ارز میشود. در نتیجه، ارزش دلار آمریکا احتمالاً در برابر سایر ارزها با تقاضای کمتر افزایش خواهد یافت. از آنجایی که ارزها همیشه جفت هستند، عملکرد آنها نسبت به ارزهای دیگر تعیین میشود. بعداً در این دوره، خواهید آموخت که کدام دادههای اقتصادی باعث افزایش قیمت ارز میشوند و چرا این کار را انجام میدهند. خواهید دانست که رئیس فدرال رزرو چه کسی است و چگونه دادههای خردهفروشی اقتصاد را منعکس میکند.
در حال حاضر، فقط بدانید که تحلیل بنیادی یک راه برای تجزیه و تحلیل حرکتهای بالقوه یک ارز از طریق قوت یا ضعف چشمانداز اقتصادی آن کشور است. این عالی خواهد بود، قول میدهیم!
از مزایای تحلیل بنیادی به موارد زیر میتوان اشاره کرد:
سرمایهگذاران و معاملهگران با دانش تحلیل بنیادی میتوانند روندهای بلندمدت و طولانی یک سهم، جفت ارز یا ارز دیجیتال را تشخیص دهند و با تحلیلهای اقتصادی و اساسی، نوسانات موقتی را پیشبینی کنند.
بسیاری از سرمایهگذاران به دنبال سرمایهگذاری بلندمدت و ارزشمند هستند. به این دلیل است که آنها تحلیلهای اقتصادی، بنیادین و اخبار مربوطه را مطالعه میکنند تا ارزش منصفانه فعلی را بدست آورند و قیمت آتی ارز دیجیتال یا سهام مورد نظر خود را پیشبینی کنند.
اگر ارزش منصفانه ارز یا سهام با قیمت فعلی آن تفاوت داشته باشد، سرمایهگذار یا معاملهگر میتواند از این اختلاف سود ببرد.
تحلیل بنیادی معتقد است که پتانسیل آینده یک دارایی باید توسط عواملی غیر از عملکرد گذشته تعیین شود. این عواملی را در نظر میگیرد که میتواند بر شرایط اقتصاد خرد و اقتصاد کلان آن بازار خاص تأثیر بگذارد. هدف تحلیل بنیادی، داشتن چشماندازی عمیق از بازار یک صنعت و پتانسیل آینده یک محصول یا خدمات در آن بازار است. هدف نهایی آن رسیدن به قیمت پایین است که بتوان آن را با قیمت واقعی ارزشگذاری شده آن مقایسه کرد.
این نوع تحلیل نیز معایبی دارد که در زیر به مهمترین آنها اشاره میکنیم:
تحلیل بنیادی روشی طولانی و زمانبر است زیرا باید اطلاعات و آمار دادههای اقتصادی مربوطه و همچنین رویدادها و اخبار آن جفت ارز یا ارز دیجیتال را به طور مداوم مشاهده و بررسی کرد.
دستکاری داده ها در تحلیل بنیادی امکان پذیر است. برخی از افراد ادعا میکنند که شرکتها و تیمها برای جذاب نشان دادن سهام یا ارز خود، دادهها، صورتهای مالی و سرمایههای خود را دستکاری میکنند.
بر اساس تحلیل بنیادین باید روندهای اقتصادی و اتفاقات ژئوپولیتیکی را مطالعه و رصد کرد تا بتوان قیمت ارز را پیشبینی کرد.
رصد کدام یک از آمار اقتصادی مهمتر است؟
بر اساس تحلیل بنیادین، هر رویداد اقتصادی بر قیمت مؤثر است و این یک دید کلی به ما میدهد که بعد از هر رویداد اقتصادی میتوانیم پیشبینی کنیم قیمت چه تغییری خواهد کرد یا ممکن است چه تغییری داشته باشد.
دادههای بنیادین در اشکال مختلفی رخ میدهند.
میتواند به صورت گزارشی باشد که بانک فدرال رزرو در مورد فروش خانههای موجود در آمریکا منتشر میکند. همچنین ممکن است با توجه به این احتمال که بانک مرکزی اروپا سیاست پولی خود را تغییر میدهد یا نمیدهد، خودش را نشان دهد.
ارائه این دادهها به عموم مردم غالبا تغییر فضای اقتصادی (یا ذهنیت اقتصادی) را به دنبال دارد و باعث واکنش سرمایهگذاران و نوسانگیران میشود.
معمولاً آمار و شاخصهای اقتصادی بخش بزرگی از دادههای مورد استفاده در تحلیل بنیادین را تشکیل میدهند.
مهم است که مقدار عددی یک شاخص با اهمیت را بدانید اما پیشبینی بازار و تشخیص این مقدار نیز به همین اندازه مهم است.
درک صحیح تأثیر حاصل از رقم واقعی در رابطه با رقم پیشبینی شده مهمترین قسمت است. این عوامل همه باید در زمان تصمیم برای معامله مورد بررسی قرار گیرند.
بسیاری اغلب فقط دو نوع تحلیل را در نظر میگیرند: تحلیل فاندامنتال و تکنیکال. اما یکی از مهمترین انواع تحلیل که به نام "تحلیل سنتیمنتال یا احساسی" شناخته میشود، توجه کمتری به آن شده است.
تحلیل سنتیمنتال، از تجزیه و تحلیل احساسات معاملهگران به منظور اندازهگیری و سنجش احساسات نسبت به یک جفت ارز خاص استفاده میکند. در حالی که این نوع تحلیل در دورههای آموزشی کمتر به آن اشاره شده، اما میتواند در تصمیمگیری معاملات بسیار مؤثر باشد.
****نوسانات قیمت باید تمام اطلاعات موجود در بازار را منعکس کنند، اما در بازار فارکس این اتفاق به راحتی نمیافتد. این باعث میشود تا تحلیل احساسی به عنوان یک ابزار مهم در فارکس شناخته شود.
هر معاملهگر دارای دیدگاه و احساسات خود در مورد بازار است.
بازار مانند یک شبکه اجتماعی پیچیده است که از دیدگاهها و احساسات مختلف معاملهگران تشکیل شده است.
اطلاعات مربوط به احساسات معاملهگران عمدتاً در وبسایتهای مهم فارکس قابل دسترسی است. به عنوان مثال، نمودارهای معاملات در وبسایت فارکس فکتوری نشان میدهد که چه درصد از معاملات به خرید و چه درصد به فروش یک جفت ارز خاص انجام شده است. این اطلاعات نشاندهنده احساسات تریدران در یک زمان خاص است.
تصمیم گیری برای ورود به یک معامله وابسته به درک از تحلیل احساسات بازار است. اگر احساسات بازار به سمت رشد یا نزول هستند، باید راهکارهای معاملاتی خود را بر اساس این تحلیل تطبیق دهید.
اگر همه اتفاق نظر دارند، ممکن است مناسب باشد که برعکس آنها عمل کنید. این ایده بر مبنای این است که اگر اغلب معاملهگران یکسان فکر کنند، زمانی است که به عکس آنها عمل کنیم.
تحلیل احساسات معمولاً به عنوان یک شاخص معکوس مورد استفاده قرار میگیرد. به همین دلیل باید با دقت به این اطلاعات نگاه کنیم و تصمیمگیری درستی را انجام دهیم.
با توجه به اینکه احساسات معاملهگران میتواند تأثیر زیادی بر بازار داشته باشد، این اطلاعات میتواند به شما به عنوان یک معاملهگر حرفهای ابزارهای ارزشمندی فراهم کند.
حتماً پس از گذر از مراحل تحلیل تکنیکال، فاندامنتال و سنتیمنتال، سوال بر میخیزد که کدام یک از این تحلیلها بهتر است؟
در سفر طولانی خود به عنوان یک تریدر فارکس، متوجه میشوید که هر یک از این تحلیلها طرفداران خاص خود را دارند.
تحلیل تکنیکال (TA) شامل بررسی نمودارها به منظور شناسایی الگوها یا روندها می باشد، در حالیکه
تحلیل فاندامنتال (FA) شامل بررسی گزارشها، دادههای اقتصادی و عناوین خبری است.
تریدرهای تکنیکال دوآتشه فریاد میزنند: "تحلیل بنیادی مهم نیست! همه چیز از قبل در قیمت لحاظ شده و در نمودارها قابل مشاهده است!”
تریدران بنیادی دوآتشه نیز فریاد میکشند: "تحلیل تکنیکال فقط یک سری خطوط و خیالات نقاشی شده است.”
درحالی که تحلیلگران احساسی، دو دسته تحلیل را مشاهده و احساسات آنها نسبت به یکدیگر را نظاره میکنند.
خوشبختانه انواع مختلف تحلیل بازار مکمل یکدیگر هستند.
حتی معامله گران تکنیکال دو آتشه هم ممکن است تحلیلهای بنیادی مفیدی را پیدا کنند که میتواند به تحلیل تکنیکال آنها کمک کند. و بالعکس.
در بازارهای واقعی، قیمتها دائماً در حال تغییر هستند و معمولاً روندها را ایجاد میکنند. این تغییرات قیمتی بر تحلیلهای بنیادی تأثیر میگذارد.
این بدان معناست که روندهای قیمتی بر تحلیلهای بنیادین تأثیر میگذارند، همانگونه که تحلیلهای
بنیادین بر قیمتها تأثیر گذارند.
همانطور که در واحدهای بعدی خواهید آموخت، شناسایی روندها بخش مهمی از تحلیل تکنیکال است.
فریب افراطگرایان هر دسته از این تحلیلها را نخورید! هیچ کدام بهتر از دیگری نیست. همه آنها فقط زوایای مختلفی برای نگاه کردن به بازار هستند.
در پایان، شما باید بر اساس همان تحلیلی که راحت هستید و برای شما سودآور است معامله کنید.
به طور خلاصه، تحلیل تکنیکال مطالعه حرکت قیمت ارز بر روی نمودارها است در حالی که تحلیل بنیادی نگاهی به چگونگی حال و روز اقتصاد کشورها دارد.
تحلیل احساسات بازار تعیین میکند که بازار از منظر چشم انداز بنیادی فعلی یا آینده نزولی است یا صعودی.
عوامل بنیادی احساسات را شکل میدهند و تحلیل تکنیکال به ما کمک میکند تا این احساسات را برای خود تجسم کرده و چارچوبی برای ایجاد سیستم معاملاتی خود به کار ببندیم.
هر سه نوع این تحلیلها همراه با هم کار میکنند تا شما بتوانید به ایدههای خوب معاملاتی فارکس دست پیدا کنید.
تمام حرکات و سوابق قیمتی و اقتصادی موجود هستند. کافیست کمی تفکر و تأمل کنید و این مهارتهای تحلیلی را به آزمایش بگذارید!
بگذارید دوباره آن سه پایه را بیرون بیاوریم تا فقط بر اهمیت هر سه نوع این تحلیلها تأکید کنیم.
برای اینکه به یک تریدر واقعی فارکس تبدیل شوید، باید بدانید که چگونه از این سه نوع تحلیل بازار به طور مؤثر استفاده کنید.
باور نمیکنید؟
بگذارید مثالی بزنیم که چگونه تنها روی یک نوع تحلیل تمرکز کردن، میتواند تبدیل به یک فاجعه شود.
(توجه: این داستان واقعی نبوده است. چنین چیزی برای ما اتفاق نیفتاده است. هرگز این چنین ساده لوح نبودهایم. ما همیشه معامله گرانی باهوش هستیم … فقط خواستیم با کنایه بیش از حد، تصویری را در ذهن شما ایجاد کنیم )
خب، کمی پیاز داغش زیاد شد، اما شما متوجه موضوع شدید.
یادتان هست که مادر بزرگ در کودکی به شما میگفت که افراط در هر چیزی خوب نیست؟
ممکن است آن زمان فکر کرده باشید که پرت و پلا میگوید اما در فارکس، هنگام تصمیم گیری برای استفاده از نوع تحلیل، دقیقاً چنین است.
فقط به یکی اعتماد نکن.
با این حال، باید یاد بگیرید که تعادل بین استفاده از همه آنها را حفظ کنید. فقط در این صورت واقعاً میتوانید از معاملات خود بیشترین سود را ببرید.